Abstract:
تفسیر "فی رحاب القرآن الکریم" اثر آیت الله آصفی از تفاسیر سیاسیای است که جنبههای مختلف سیاست اسلامی را در پرتو قرآن کریم تبیین کرده است. مفهوم قدرت را میتوان مهمترین مفهوم فلسفه سیاسی قلمداد کرد که با رویکردهای فلسفی مختلفی به آن پرداختهاند. این مقاله به بررسی چیستی، ابعاد، انتقال و آینده قدرت در قرآن از منظر تفسیر فی رحاب القرآن میپردازد. با توجه به رویکرد سیاسی این تفسیر میتوان به ترسیم جامعی از قدرت بر اساس آیات قرآن رسید و در پرتو آن به نقد رویکردهای غیرقرآنی قدرت پرداخت. تفسیر "فی رحاب القرآن الکریم " اثر آیت الله آصفی از تفاسیر سیاسـیای اسـت کـه جنبه های مختلف سیاست اسلامی را در پرتو قرآن کریم تبیین کرده است . مفهوم قدرت را میتوان مهم ترین مفهوم فلسفه سیاسی قلمداد کرد که با رویکردهای فلسفی مختلفی به آن پرداخته اند. این مقاله به بررسی چیستی، ابعاد، انتقال و آینده قدرت در قرآن از منظر تفسیر فی رحاب القرآن میپردازد. با توجه به رویکرد سیاسی این تفسیر میتوان به ترسیم نسـبتا جامعی از قدرت بر اساس آیات قرآن رسید و در پرتو آن به نقـد رویکردهـای غیرقرآنـی قدرت پرداخت.
Machine summary:
"در رابطه با قدرت میتوان جدول ذیل را از تفسیر ایشان استخراج کرد: قدرت منشأ جبهه های آینده عملکرد آثار قدرت انتقال قدرت نتیجه قدرت سیر قدرت قدرت قدرت قدرت قدرت انواع قدرت قاعده توحیدی برپایی ایجاد آبادانی حکومت سیر قدرت شکرگزاری افقی خیر و ممدوح میثاق نماز امنیت و مساجد مستضعفین تداومی است رحمت رفع فتنه برای مردم مذموم توافق مردم شرک استکبار تفرقه فساد نابودی بر اساس خودبینی دایره ای رنج و (دموکراسی) قاعده عذاب برای استدراج مردم منشأ قدرت (قاعده میثاق ) در قرآن یکی از مفاهیم اساسی در تفسیر فی رحاب القرآن مفهوم «میثاق » است کـه از ایـن آیات اقتباس شده است : «وإذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم أشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامۀ إنا کنا عن هذا غافلین *أو تقولوا إنمـا أشـرک آباؤنا من قبل وکنا ذریۀ من بعدهم أفتهلکنا بما فعل المبطلون » (أعراف : ١٧٢ـ١٧٣).
از نظر ایشان تمدن جاهلی مدرن بر رهایی از تمام قیدهایی بنا شده است که تمایلات و شهوات انسان را محـدود مـیکنـد و حاکمیت خدای متعال بر زندگی انسان را نفی مینماید و انسان در ایـن نـوع از حاکمیـت خود را در جای خداوند قرار میدهد و این به معنای اعتراف نکـردن بـه حاکمیـت خـدای متعال است و انسان اجازه مییابد تا خود بر خویشتن حکومت کند (همان ، ص ٧٢ – ٧٣) و منشأ قدرت انسان میشود که با نظریه های مختلفی از جمله قرارداد اجتماعی تئوریزه شده است ."