Abstract:
فقه در نگاه رایج، اصولا احکام فعل مکلف را بیان میکند. موضوعات احکام فقهی را از یک زاویه میتوان به دو دسته تقسیم کرد: فعل مکلف و امور مرتبط با فعل مکلف. موضوع فقه رسانه، هر دو دسته را شامل میشود. مکلف، گاهی فرد است و گاهی جامعه یا حتی دولت (حکومت). در فقه رسانه، مکلف به هر سه معنا در نظر است. فقه با سه سنخ از موضوعات اجتماعی سروکار دارد و احکامی ناظر به آنها وضع میکند. این سه سنخ عبارتاند از: موضوع اجتماعی از حیث ذات، موضوع اجتماعی از حیث تأثیر بالقوه، و موضوع اجتماعی از حیث تأثیر بالفعل. موضوع رسانه، از نوع سوم است؛ درواقع چه نزدیک آن شویم و چه نشویم، اثر خود را بر ما میگذارد؛ البته رسانه، هر سه بعد یادشده را در خود دارد؛ یعنی هم احکامی از حیث ذات بر آن مترتب میشود، و هم آثار بالقوهای دارد که ممکن است زمینه برخی احکام فقهی را فراهم کند و هم دارای تأثیر بالفعل است. رسانه، کلانترین موضوع اجتماعی در فقه است؛ زیرا چتر آن، بر همه موضوعات اجتماعی گسترده است و از دین و فرهنگ و هنر تا مسائل اقتصادی، رفاهی، سیاسی و محیط زیست را فرا میگیرد و تحت تأثیر خود قرار میدهد و شاید بتوان گفت رسانه بدون اجازه و اراده ما و با صرف نظر از نزدیک شدن یا نشدن ما، تأثیرات خود را به شکل حد اکثری بر جامعه میگذارد؛ بنابراین با فتوای فقهی عدم تقرب نمیتوان به سراغ رسانه آمد؛ زیرا از یکسو، فرار از رسانه و دوری از آن، بیهوده است و ناگزیر، باید با آن روبهرو شویم و از سوی دیگر، رسانه تأثیر بسیار زیادی در تضعیف یا تقویت دین دارد و نمیتوان آثار دینیاش را نادیده گرفت. بشری بودن رسانه، گستردگی و گریزناپذیری تأثیرات آن، تأثیر رسانه در تضعیف و تقویت دین، و نیز تأثیر آن بر فرد و جامعه از دلایل لزوم تعامل با رسانه است. با وجود این اهمیت رویکردهای متفاوتی درباره رسانه وجود دارد که از میان آنها میتوان به سادهانگاری موضوع رسانه، تحریم و پرهیز از رسانه، نظریه آخرالزمانی اشاره کرد. نگرش ما به دین، تأثیرات رسانه بر جامعه و این تفاوت رویکردها ما را بر آن میدارد که برای تعیین تکلیف خود با رسانه، از نگاه فقهی آن را مطالعه کنیم و این گونه است که ادبیاتی با عنوان «فقه رسانه» پدید میآید. برای چنین مطالعهای باید چهار مرحله زیر را پیمود: 1. موضوعشناسی؛ 2. نظریهپردازی دینی و کلامی رسانه؛ 3. نظریه فقهی رسانه؛ 4. احکام فقهی.
Machine summary:
رسانه، کلانترین موضوع اجتماعی در فقه است؛ زیرا چتر آن، بر همه موضوعات اجتماعی گسترده است و از دین و فرهنگ و هنر تا مسائل اقتصادی، رفاهی، سیاسی و محیط زیست را فرا میگیرد و تحت تأثیر خود قرار میدهد و شاید بتوان گفت رسانه بدون اجازه و اراده ما و با صرف نظر از نزدیک شدن یا نشدن ما، تأثیرات خود را به شکل حد اکثری بر جامعه میگذارد؛ بنابراین با فتوای فقهی عدم تقرب نمیتوان به سراغ رسانه آمد؛ زیرا از یکسو، فرار از رسانه و دوری از آن، بیهوده است و ناگزیر، باید با آن روبهرو شویم و از سوی دیگر، رسانه تأثیر بسیار زیادی در تضعیف یا تقویت دین دارد و نمیتوان آثار دینیاش را نادیده گرفت.
رسانه، پدیدهای پویا و رو به توسعه است و اگر کسی با یک نگاه کلیشهای بگوید: «به رسانه نزدیک نشوید»، از نظر فقهی پاسخ کاملی نداده است و شاید حتی آن پاسخ درست بهشمار نیاید؛ زیرا رسانه بدون اجازه و اراده ما و با صرف نظر از نزدیک شدن یا نشدن ما، تأثیرات خود را به شکل حد اکثری بر جامعه میگذارد؛ به همین دلیل، با فتواهای فقهی مشابه آنچه درباره زنا و مال یتیم و کتب ضلال داریم، و با آن ادبیات، نمیتوان به سراغ رسانه آمد و این گفته که «نزدیک نشوید»، تأثیری ندارد، بلکه باید با نگاه دیگری احکام مربوط به رسانه را استنباط کنیم؛ زیرا از یکسو، فرار از رسانه و دوری از آن، بیهوده است و ناگزیر، باید با آن روبهرو شویم و از سوی دیگر، رسانه تأثیر بسیار زیادی در تضعیف یا تقویت دین دارد و نمیتوان آثار دینیاش را نادیده گرفت.