Abstract:
در تفکر اساطیری، نـام یـک شـخص بـا شخصـیت و مـنش او، پیونـدی ناگسستنی دارد؛ به سخنی دیگر نام، گویای شخصـیت وجـودی اوسـت . در شاهنامه ، ایـن پیونـد و همـاهنگی در نـام رسـتم و مـنش و خـویش کـاری او پدیدار می شود. رسـتم از یـک سـو در چکـاد بلنـد حماسـه جـای دارد و از سـویی دیگـر، در جایگـاه درخشـان اسـاطیری در کنـار سـام و گرشاسـپ . بنابراین شخصیت رسـتم آمیـزهای اسـت از کـنش هـای نمـادین اسـاطیری و پهلوانی . در نگاهی دیگر، شخصیت تاریخی این ابرمرد شاهنامه ، بـا «سـورنا» سردار اشکانی هماهنگی دارد. در این مقاله به ابعاد گوناگون شخصیت «رستم » پرداخته شده است .
Machine summary:
از اين اشارات و انسـاب مذکور چنين مي آيد که زال و رستم که خاستگاهي متفاوت از اساطير کهن گرشاسپ و سام داشته و نيز گرشاسپ و سام پيوند و نسبت مشخصي در روايات ايرانـي داشـته انـد، مي توان گفت که خاندان زال در روايات ملي و متداول ايرانيان با اسطورة باستاني سـام و گرشاسب پيوند يافته است و نسبت زال و رستم و سام و گرشاسپ و جم را بايد ترکيبي از اساطير مبهم و روايت هاي زندة پهلواني و مشهور دانست .
براي نمونه نبرد با اسفنديار پسر گشتاسـپ نيـز بـه رستم انتساب يافته است ، اما اگر دورة زنـدگي رسـتم را در سـدة يکـم مـيلادي بـدانيم ، ناشدني است که با اسفنديار هم روزگـار زرتشـت رو در رو شـده باشـد، چـرا کـه دوران زندگي زرتشت دست کم شش تا هفت سده پيش از ميلاد بوده است و نمي توان پذيرفت که رستم هماورد کوشاني هـا، همـان شـاهزادة سيسـتاني بـوده اسـت کـه بـه نبـرد بـا اسفنديارايستاده بوده است .
هيچ يک از ديگر پهلوانان حماسه هاي جهان - حتي آشيل - به چنين بلندآوازگي نرسيده اند؛ زيرا آشيل همواره پهلواني يوناني بر جـا مانـده اسـت و در سـرزمين هـاي ديگـر او را بيگانـه مي شمارند، حال آن که رستم در نزد قوم هاي انيران به جامة پهلوانان قومي آنان درآمده و گاه نام ديگر نيز يافته است .
با توجه به عناصر و پديده هايي که هر کدام نمادي از آيين مهر هستند و در پيوند با رستم در شاهنامه رخ مي نمايد،مي توان بر اين باور بود که رسـتم از معتقـدان بـه آيـين مهري است .