Abstract:
آشنایی سنایی با آراء و اندیشه های سیاسی ایران باستان، نیز آمـوزههـای دین اسلام و آگاهی این متفکـر و شـاعر بـزرگ از تـاثیر مـواعظ عالمـان و مصـلحان اجتمـاعی در مهـارت قـدرت بـی حـد و حصـر پادشـاهان و نحـوة عمل کرد عاملان و کـارگزاران او، سـبب گردیـده تـا ایـن شـاعر نـامآور بـا انعکاس آرای سیاسی در اشعار خود، در قلمرو نظری سیاست دخالت کند و از آنجا که بـا سـلطان و وزیـران و سـرآمدان سلسـلة دوم غزنویـان، روابـط حسنه داشته و مورد توجه آنان بوده اسـت ، بـا اسـتفاده از موقعـت مناسـب خود، در اشعارش در رهیافتی آرمانی ، به شیوة پند و تذکیر در قالب عبارات نغز و لطیف ، به القای اندیشه های خود بپردازد. سنایی در کنار سـتایش هـای فراوان خود از عدالت ورزی شاهان و وزیران، بر عدالت گستری کارگزاران دستگاه قضایی تاکید فراوان کرده و بسیاری از قاضیان معروف معاصر خود را مورد تعریف و تمجیدهای شاعرانه قرار داده است . 09111947893 .240 در این مقاله تلاش نگارنده بر آن بوده که ابتدا معانی لغوی و اصطلاحی عدالت (justice) را ذکر نماید و سـپس اشـارات حکـیم سـنایی بـر عـدالت گستری پادشاهان و قاضیان را با تکیه به آموزهای دینی و اندیشه های شـاهی آرمانی ایرانشهری مورد مداقه و بررسی قرار دهد.
Machine summary:
موضوعي که در اين انديشه هـاي سياسـي ، سـنايي را مجـذوب خود کرده و او را بر آن داشته تـا بارهـا در اشـعارش بـر آن تأکيـد نمايـد مسـألة لـزوم عدالت ورزي صاحبان قدرت و حاکمان حکومت است ؛ اما درمورد نحوة بازتاب اين انديشه ازسوي حکيم سنايي در اشعارش بايد بگوييم از آن جـا کـه رابطـة آشـکار بـين سـاختار اجتماعي زمانه و صورت هاي شـعري وجـود دارد (وحيـدا، ١٣٨٧: ٧٤) و چـون سـاختار اجتماعي روزگار حيات سنايي ادامة همان جامعة اسـتبدادي شـرق اسـت کـه بـه قـول باسورث «در چنين حکومتي انديشه شرقي حق الهي سلطنت با ديدگاه هاي اسـلامي در مــورد حکومــت بــا يکــديگر آميختــه شــده بــود» (باســورث ،ج ١، ١٣٨١: ٤٧) ســنايي نمي توانست به شيوه اي صريح و بي پرده و با روي کردي واقع گرايانه (رئاليستي ) با پادشاه و اطرافيان او سخن بگويد بلکه فقط بـه صـورت پنـد و تـذکر و بـه شـيوة سـتايش ، بـا روي کردي آرماني به موضوع عدالت گستري پادشاه اشاره مي کند.