Abstract:
هدف ما در مقالۀ حاضر توضیح چگونگی تأثیر متقابل علم و متافیزیک در بحث فضا و زمان است . خصوصا بر ایـن نکته تأکید خواهیم داشت که ، بر خلاف تصور رایج ، تحولات در نظریه هـای علمـی و فیزیکـی مـیتوانـد در اتخـاذ موضع فلسفی و متافیزیکی ما در قبال واقعیت فضا و زمان تأثیرگذار باشد. به این منظور، ضمن بررسی براهین سنتی جوهرگرایان و رابطه گرایان دربارة فضا و زمان ، که خصوصا در مکاتبات لایبنیتز و کلارک مطرح شـده اسـت ، تـأثیر متقابل علم و متافیزیک را با توجه به زمینه های نظری جدید، مانند اتخاذ ساختار نونیوتنی یا نظریۀ میـدان و نسـبیت خاص و عام ، نشان خواهیم داد و در پایان به این دیدگاه نزدیک خواهیم شد که با در نظر گرفتن نظریه هـای علمـی جدید، مثل نظریۀ نسبیت عام اینشتین ، دیدگاه جوهرگرایان در مورد فضا و زمان در شرایط فعلی قابل دفاع تر به نظـر میرسد.
Machine summary:
"برای توصیف این نوع رابطه گرایی بهتر است ابتدا به طور خلاصه ، میتوان گفت اگر رابطه گرا به نحوی ببینیم که آزمایش فکری دو گلوله چرا ممکن است هستیشناسی روابطنیوتنی را بپذیرد ولی فرض وجود برای رابطه گرایی مشکلی به وجود آورد؟ مسأله فضای مطلق را، که چارچوب حمایت کنندة این روابط اینجاست که اگر کسی معتقد باشد تنها فکت های است ، کنار بگذارد، میتواند آثار دینامیکی مورد نظر فضازمانی، فواصل زمانی و فضایی دو شیء در یک جوهرگرا را توضیح دهد و، به این ترتیب ، برهان های لحظه از زمان هستند در این صورت تغییر در کشش ارایه شدة فوق در رد این نوع رابطه گرایی الزام آور ریسمان را نمیتوان بر اساس این ساختار فضازمانی نخواهد بود.
اما لایبنیتز در حرکت مطلق و یکنواخت هیچ نتیجۀ مشاهده پذیری پاسخ خود این استدلال ها را به شیوة برهان خلفی را به بار نمیآورد، دوباره همان وضعیتی که در مورد تقریر و تفسیر کرد و گفت «پس به نتیجه ای رسیده ایم انتقال ایستا داشتیم اینجا نیز بروز پیدا میکند؛ یعنی که قابل قبول نیست » چون تنها روابط هستند که جهانی خواهیم داشت که از نظر سرعت مطلق نسبت تمایزها را مشخص میکنند و از آن جا که انتقال های به فضای مطلق متفاوت با جهان کنونی است ولی از فرض شده هیچ تغییر واقعی را در روابط به وجود نظر روابط فضازمانی لایبنیتزی این دو جهان تمایزی نمیآورند، بنابراین چیزی به اسم فضا و زمان مطلق نسبت به هم ندارند و یکسان هستند."