Abstract:
محله به عنوان یک واحد اجتماعی – کالبدی از جمله عناصر تشکیل دهنده فضای شهر است که بنا به همگنی درونینسبی، محدوده آن قابل تعریف و تمییز است . شناخت محدوده واقعی محلات و سایر واحدهای فضایی شهر وترسیم مرز آن ها ، به عنوان پایه ای در برنامه ریزی کاربری زمین شهری به منظور توزیع وتخصیص کاربری ها، تعییناستانداردها و سرانه های شهری، محسوب می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد، با توجه به تاکید بسیاری ازطرح های شهری به جنبه های کمی و عوامل فرمی به ویژه لبه و خیابان ها در فرایند ترسیم محدودة واحدهایکالبدی- فضایی شهر به ویژه محله بندی، این فرایند هرگز به تعیین محدوده واقعی محلات نمی انجامد و گاهی خودبه ناکارآمدی طرح ها دامن می زند. از این رو به منظور شناخت محدوده واقعی محلات، لازم است در کنار روش هایکمی و تاکید بر فاکتورهای فرمی، به روش کیفی و فاکتورهای فرایندی به عنوان یک ضرورت توجه شود. در این مقالهضمن بررسی اهمیت محله و محله بندی در برنامه ریزی شهری، نقد رو ش های فعلی محله بندی و ارایه پیشنهاداتیبرای تدوین روشی ترکیبی در فرایند محله بندی شهری، دو شهر نوشهر و کلاردشت به منظور آزمون روشپیشنهادی، مورد مطالعه قرار گرفتند و در نهایت محلات هر یک از دو شهر مذکور براساس ترکیبی از روش هایمطرح شده، شناسایی و مرز هر یک ترسیم شد. روش کار، تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است. محله به عنوان یک واحد اجتماعی – کالبدی از جمله عناصر تشکیل دهنده فضای شهر است که بنا به همگنی درونی نسبی ، محدوده آن قابل تعریف و تمییز است . شناخت محدوده واقعی محلات و سـایر واحـدهای فـضایی شـهر و ترسیم مرز آن ها ، به عنوان پایه ای در برنامه ریزی کاربری زمین شهری به منظور توزیع وتخصیص کاربری ها، تعیین استانداردها و سرانه های شهری ، محسوب می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد، با توجه به تاکید بسیاری از طرح های شهری به جنبه های کمی و عوامل فرمی به ویژه لبه و خیابان هـا در فراینـد ترسـیم محـدودة واحـدهای کالبدی - فضایی شهر به ویژه محله بندی ، این فرایند هرگز به تعیین محدوده واقعی محلات نمی انجامد و گاهی خـود به ناکارآمدی طرح ها دامن می زند. از این رو به منظور شناخت محدوده واقعی محلات ، لازم است در کنار روش هـای کمی و تاکید بر فاکتورهای فرمی ، به روش کیفی و فاکتورهای فرایندی به عنوان یک ضرورت توجه شود. در این مقاله ضمن بررسی اهمیت محله و محله بندی در برنامه ریزی شهری ، نقد روش های فعلی محله بندی و ارایه پیـشنهاداتی برای تدوین روشی ترکیبی در فرایند محله بندی شهری ، دو شـهر نوشـهر و کلاردشـت بـه منظـور آزمـون روش پیشنهادی ، مورد مطالعه قرار گرفتند و در نهایت محلات هر یک از دو شهر مذکور براساس ترکیـبی از روش هـای مطرح شده ، شناسایی و مرز هر یک ترسیم شد. روش کار، تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است .
Machine summary:
"با وجود اهمیتی که موضوع تعیین محدوده واقعی محلات داراست ، تاکنون در بسیاری از طـرح هـای توسـعه شهری کمتر به این مهم توجه شده است و روش غالب ، مطالعات کلی ویژگـی هـای اجتمـاعی - اقتـصادی و کالبدی شهر و تقسیم آن به واحدهایی به نام محله صرفا بر اساس فاکتورهای فرمی به ویـژه لبـه هـا و شـبکه خیابان های شهری بوده است .
برای تشکیل یک محله شهری شرایط چندی لازم است : • دارا بودن یک حوزه جغرافیایی از شهر با وسعت کم یا زیاد • پیدایش و تکوین یک اجتماع کوچک از گروهی از مردم شهر • وابستگی اجتماعی میان گروهی از مردم (١٩٦٩ Thomlison به نقل از شکوئی ١٣٦٥ ص٤٩ ) بررسی روش های محله بندی شهری (مطالعه موردی : شهر نوشهر و کلاردشت ) دکتر احمد پوراحمد دانشیار دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران مصطفی قدمی دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران غلامرضا جهان محمدی کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری چکیده واژگان کلیدی : محله در سازمان فضایی شهر از نظر وسعت ، جمعیت و میزان همگنی در نقطه تعادل قرار دارد.
استفاده از این روش در حوزه های قدیمی و با پیشینه تا حد زیادی محدودة محلات را مشخص می سازد، اما در حوزه های نوساز و در حال توسعه شهری ، ترسیم محدوده دقیق محلات یا شناسایی محله ای با هویت به دلیل پیشینه کم و نوپا بودن روابط اجتماعی میان ساکنین با مشکل مواجه می شود."