Abstract:
تقـویم اسـکندری یکـی از تقـاویم عهـد باسـتان اسـت کـه بـا هجـوم اسـکندر (الکـساندر) بـه شـرق مربـوط دانـسته شـده اسـت . ادعـا شـده کـه علمـای یهـود، سـال ورود اسـکندر بـه بیـت المقدس را به عنـوان مبـدا جدیـد تقـویم خـود قـرار دادنـد و بـدین ترتیـب تقـویم اسـکندری ب ه وجــود آمــد؛ امــا مبــدا ایــن تقــویم برابــر بــا ســال ٣١٢ ق.م اســت و ارتبــاطی بــا ســال تــسخیر فلــسطین توســط اســکندر یــا حتــی ولادت و مــرگ او نــدارد. در منــابع متقــدم غربــی و منــابع یهــودی، نــامی از تقــویم اســکندری بــرده نــشده و ابوریحــان بیرونــی کــه بیــشترین اطلاعــات را از ایــن تقــویم بــه دســت داده، احتمــالا از منــابع ســریانی متــاخر بهــره جــسته اســت . در واقــع تقــویم اســکندری همــان تقــویم ســریانی اســت کــه مبــدا آن ســال ٣١٢ق .م اســت کــه ســال جلوس سلوکوس بوده و ارتباطی به اسکندر مقدونی ندارد. مقالـة حاضـر بـرآن اسـت تـا بـا رویکـردی تحلیلـی بـه بررسـی تقـویم اسـکندری و مـسالة انتساب آن به اسکندر مقدونی و لشکرکشی او به بیت المقدس بپردازد.
Machine summary:
"تردیـد یگـر در مـورد تقـویم اسـکندری ایـن اسـت کـه در آثـار الباقیـه ابوریحـان بیرونــی کــه مهــم تــرین و کهــن تــ ین منبــع ایــن تقــویم اســت ، تنهــا از ورود اســکندر بــه بیــت المقــدس کــه مبــدأ تقــویم یهودیــان قــرار گرفتــه بحــث شــده اســت .
بیرونــی در جــای یگــری از آثارالباقیـه بـه ایـن عـدد هـزار سـال کـه بـرای تأییـد روایـت سـاخته شـده، شـک کـرده و می نویسد: چـون مـا از کتـب دیگـری کـه پـس از تـورات اسـت سـالهـای حکومـت هـر یـک از اشخاص کـه پـس از موسـی بـن عمـران بودنـد جمـع کنـیم تـا بنـای دوم بیـت المقـدس از هــزار ســال خیلــی زیــادتر خواهــد شــد بــه انــدازهای کــه ایــن مقــدار مــسامحه دربــارة تـاریخ جـایز نیـست و اگـر از هـزار سـال کمتـر بـود ایـن احتمـال مـی رفـت کـه میـان دو شـخص مــدتی مهمـل مانــده بــود؛ ولـی زیــاده را نمــی شـود احتمــال داد (بیرونــی ، ١٣٥٢: .
بیرونــی حکــایتی آورده کــه نــشان دهنــدة عقــب مانــدگی یهودیــان در نجــوم و گاهــشماری اســت و نــشان مــی دهــد کــه هماهنــگ کــردن تقــویم شمسی و قمری از ایشان دور و تنها اقتباس از دیگران بوده است : وقتی کـه یهـود بـه بیـت المقـدس برگـشتند، بـر سـر کـوهی دیـده بانـانی چنـد بـرای جــستجوی هــلال قــرار دادنــد و گفتنــد هــر وقــت شــما هــلال را دیدیــد آتــش بیفروزیــد تــا دودی مرتفــع شــود و بــدین طریــق آگــاه شــویم کــه هــلال رؤیــت شــده و بــرای عـداوتی کـه میـان یهـود و سـامره بـود، سـامره رفتنـد و یـک روز زودتـر آتـش افروختنـد و چنــدین مــاه دیگــر هــم در اول مــاه ابــر بــود و ایــن کــار را تکــرار کردنــد تــا آنکــه در بیــت المقــدس ایــن حیلــه را فهمیدنــد[..."