Abstract:
هدف از نگارش این مقاله بررسی و نقد دیدگاههای علامه مجلسی وعلامه طباطبایی درباره عقل است؛ در این پژوهش، معنای لغوی عقل، تعریف اصطلاحی آن از نگاه این دو اندیشمند و نقد علامه طباطبایی به علامه مجلسی در باره تعریف وی، بیان شده است. سپس چهار تفاوت برجسته عقل از نگاه این دو اندیشمند مورد توجه قرار گرفت؛ بدین صورت که علامه مجلسی برای پذیرش عقل در اصول دین جایگاهی قائل نیست و این را از روایاتی میگیرد که در ظاهر عدم حجیت عقل از آن برداشت میشود. در مقابل، علامه طباطبایی از جمله کسانی است که برای عقل جایگاه والایی قائلاند. سپس مباحث مربوط به تجرد عقل، ناسازگاری عقل و نقل و عقل فلسفی از نگاه هر دو شخصیت بررسی میشود که علامه مجلسی معتقد است ناسازگاری میان نقل و عقل موضوعیت ندارد؛ زیرا اصل حجیت عقل پذیرفتنی نیست، چه رسد به ناسازگاری میان آن دو. علامه طباطبایی معتقد است چنانچه ناسازگاری ایجاد شود اگر روایت با قرآن همخوانی نداشته باشد باید جانب عقل را گرفت. همچنین در مسئله تجرد عقل، علامه مجلسی ـ برخلاف فلاسفه ـ مجرد بودن عقل را نمیپذیرد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که علامه طباطبایی برای عقل جایگاه والایی قائل است؛ ولی کسانی همچون علامه مجلسی ـ که از جمله اخباریان معتدل است ـ باور دارند در بیشتر موارد میتوان به نقل مراجعه کرد.
Machine summary:
105 علامه مجلسی از اخباریان میانهرویی معرفی شده که بر این باور است اگر خداوند مردم را در عقلشان مستقل میدانست، انبیا را نمیفرستاد و همه را به عقول خود ارجاع میداد و چون چنین نکرده و ما را به اطاعت انبیا فراخوانده و فرموده است: «ما آتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا»؛ پس در زمان حضرت رسول( در هر امری به ایشان مراجعه میکنیم و چون آن حضرت از دنیا رفتند، با توجه به حدیث ثقلین (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهلبیتی) باید در همه امور دین به کتاب خدا و اهلبیت رجوع کرد و هنگامی که معصوم غایب شد، فرمود: به احادیث و آثار ما رجوع کنید.
تنها با بودن چنین ویژگی مشترکی میان همه انسانها است که خداوند آنان را مورد خطاب قرار میدهد و پیامبران با همان منطق با آنان سخن میگویند و استدلال میکنند 118 از نظر علامه طباطبایی عقل و تعقل برای به دست آوردن نتایج جدید با توجه به مقدمات بدیهی است و تعقلی که قرآن از آن نام میبرد تعقل استدلالی است: قرآن کریم با این بیانات اعتبار حجت عقلی و استدلال برهانی آزاد را مسلم میشمارد؛ یعنی نمیگوید که اول حقانیت معارف اسلامی را بپذیر و سپس به احتجاج عقلی پرداخته و معارف نام برده را از آنها استنتاج کنید، بلکه با اعتماد کامل به واقعیت خود میگوید به احتجاج عقلانی پرداخته و حقانیت این معارف را از آن دریابید.