Abstract:
از نظر هایدگر، فلسفه افلاطون متضمن تلقی خاصی از فلسفه است.این تلقی که به نظر
هایدگر در بیان افلاطون از تمثیل غار به نحو مستتر آمده، نوعی عدول از تلقی
یونانیان باستان بوده و تأسیس متافیزیک و در نهایت سوبژکتیویسم و اومانیسم را به
همراه داشته است.«حقیقت»که نزد یونانیان باستان به معنای خود-آشکارسازی وجود بوده،
در فلسفه افلاطون و به تبع او در کل تاریخ فلسفه به«تصدیق»و«گزاره صادق»تبدیل شده
است.این تغییر متضمن نشستن«صدق»به جای «حقیقت»، و به تعبیر دیگر، تقدم یافتن حیث
معرفت شناسانه آن است.مقاله حاضر پس از ارائه گزارشی تحلیلی از تفسیر هایدگر از
تمثیل غار، انتقادات افلاطون شناسان معاصر او، پل فرید لندر، را بر این تفسیر
میآورد.نگارنده در پایان با ارزیابی این انتقادات و به جا دانستن آنها کوشیده است
معنای قابل قبولتری از رأی هایدگر به دست دهد.
Machine summary:
وی بلافاصله میپرسد آیا چنین تفسیری تکلیفی مالا یطاق برعهده این تمثیل نمینهد؟و خود پاسخ میدهد که اگرچه این سیر در معرض آن است که با تخطی از متن به نوعی بدعت تفسیری تنطل یابد، اما وی حاضر است این خطر را به جان بخرد:تا زمانی که این بصیرت او تأیید و تصدیق شود که تقکر افلاطون با آن تمثیل خود را به تغییر و استحالهای در ذات حقیقت میسپارد؛تغییری که از آن پس همچون قانون نانوشتهای بر هر آنچه میگوید حاکم میگردد (dibi) 1-2-ترتیب وحقیقت براساس تفسیر هایدگر تمثیل غار نه تنها درمقام بیان ذات تربیت است بلکه در عین حال ذات حقیقت را نیز شرح میدهد.
2-2-الثیا و تمثیل غار فرید لندر نقد تفسیر هایدگر از تمثیل غار را از طریق پیش نهادن تفسیری دیگر-و به زعم خود وفادارتر آغاز میکند:مشخصه تمثیل غار دو جنبهای بودن سلسله مراتب صعودی است یعنی صعود وجودی و صعود معرفتی که با یکدیگر کاملا مرتبط هستند-و البته اولی مستقل از دومی است.
ثانیا هایدگر در تمثیل غار، و در فلسفه افلاطون، روند 27 تفوق و استیلای ایده(آیدئا)بر حقیقت(الثیا)را میبیند، اما از نظر فرید لندر آنچه در تمثیل غار میتوان دید نه یک روند بلکه وضعیتی وجودی 28 است.
رابعا و با در نظر گرفتن انتقادات فوق، این تفسیر هایدگر که با تغییر در ذات حقیقت، جایگاه آن نیز تغییر یافته و حقیقت از وجود به معرفت نقل مکان کرده است خطاست (dibi) فرید لندر معتقد است خود هایدگر در پایان با بیان اینکه از نظر افلاطون ایده اعلی، فوق ایدهها، چیزی است که علت بقا و آشکارگی موجودات است، از تفسیر خود عدول کرده و تفسیر فرید لندر را تأیید میکند.