Abstract:
فرایند دموکراسیخواهی، اصلی اجتنابناپذیر و مسیر دستیابی به آن نیازمند دموکراتیزاسیون فرهنگی است تا بتوان در یک شرایط ارگانیک و در چشمانداز ساختار مدنظر آرمانهای مردم، فاکتورهای واقعی آن را در جامعه پیاده کرد. مقاله حاضر به نقش دین در تحول دموکراتیک کشور مصر میپردازد. در این میان، پارادایم جدید مردمسالاری دینی به عنوان بارزترین شاخصه انقلاب 25 ژانویه مصر قلمداد میشود، زیرا برآیند نقش دین در انقلاب مصر، ایجاد تعادل میان نیروهای اسلامگرا، لیبرال و سکولار بوده است. برخی معتقدند سقوط نظام مبارک و پایان یافتن سلطه حزب دموکراتیک ملی، منجر به ظهور فضای سیاسی متنوع و حضور بازیگران جدید شده است. علاوه بر آن، گشایش سیاسی و کثرتگرایی حاصل در ترکیب جنبشها و احزاب اسلامی، دیگر تحول بارز در مرحله پساانقلاب مصر به شمار میرود. به دلیل آنکه نقش و عملکرد دین در روند دموکراسیسازی مصر در مرحله بعد از انقلاب، موضوع محوری مقاله است؛ بنابراین، استدلال میشود که گذار به دموکراسی در مصر، بدون در نظر گرفتن سطح تحلیل دین قابلبررسی نیست، اما کثرتگرایی در درون جنبشهای اسلامی پس از انقلاب، مانع هژمونی نیروی اسلامگرای خاص در عرصه عمومی کشور مذکور میشود. گذار از مرحله اقتدارگرایی مبارک و گام نهادن در راه دموکراسی نیز گفتمانهای احزاب و جریانهای اسلامگرای سنتی و جدید را دگرگون، و ایدئولوژی و شیوههای متفاوتی به وجود آورده است.
The process of demand for democracy is an inevitable principle and path to achieve it necessitates a cultural democratization. In the same way، it will be potential to implement the real elements of democracy in a society based on living condition and people’s inspirations perspectives. This article examines the role of religion in Egyptian democratic transformation. As far as an overall study in Egyptian Revolution shows، religion played a critical role in creation of equilibrium among Islamist، liberal and secular groups. So، the new paradigm of democracy based on religion is regarded as the key parameter of “January 25 Revolution”. Some believe that the collapse of the Mobarak regime and putting an end to the hegemony of National Democratic Party led to the emergence of pluralism in political climate and players. Furthermore، the new political environment and diversity in component of movements and Islamic parties is a clear modification of post-revolutionary Egypt. The role and task of religion in Egyptians democratization process is the core topic of this paper. We will argue that the transition to democracy in Egypt would not be measured without a realistic account of religious analysis level; however، pluralism in Islamic movement after the Egyptian revolution will deter the dominance of hegemony by a specific Islamic group in the country. Moreover، transition from dictatorship of Mubarak to democracy has generated a fundamental change in discourse of parties، traditional and modern Islamic groups and also led to diversity in ideology and methods.
Machine summary:
"به عبارتی بهتر در دوره بعد از انقلاب، بازگشت نیروهای سیاسی و اجتماعی به هویت ایدئولوژیک خود، و تضعیف انسجام معترضان پس از تحقق هدف مشترک، سبب دگرگونی نقشی دین در عرصه عمومی شد، اما چرا حضور دین ـ با تمام ابعاد هویتی و سیاسی ـ بعد از انقلاب مصر، در چهارچوب دیگری قرار گرفت ؟ بر اساس نظریه ساختاری فرصت سیاسی ایده ها، نیروها و جنبش های سیاسی و اجتماعی محصور در نظام سیاسی ، از فرصت های ساختاری برآمده از گشایش سیاسی ، بهره لازم را برای گسترش نفوذ و نقش آفرینی در عرصه عمومی خواهند برد؛ بنابراین ، بدون تأمل در اثبات مرکزیت دین و محوریت آن به عنوان عنصر هویتی مصر، معلوم می شود که سرکوب جریانها و جنبش های اسلامی از سوی نظام مبارک، امری اساسی در فهم و تفسیر روند انقلابی حاصل در وضعیت جریانهای اسلامگرا به شمار می رود.
١٩ علی رغم فعالیت کوتاه مدت حزب نور و ماهیت ایدئولوژیک آن، در مقایسه با جماعت الدعوه السفیه و به لحاظ فعالیت سیاسی از قابلیت انعطاف پذیری و عمل گرایی بیشتری برخوردار است : اولا برخلاف گفتمان سنتی سلفی ، همکاری و هماهنگی کلیه احزاب را جایز می شمارد؛ ٢٠ ثانیا تعامل با غرب را به سود منافع ملی مصر تلقی می کند، به گونه ای که رهبران حزب از دعوت پارلمان اروپا در بروکسل استقبال کردند؛ (اسماعیل ، ٢٠١١: ٩) سوم، حزب نور در کنش های سیاسی مرحله بعد از انقلاب نقش بارزی داشته ، این مسئله به معنی تحول فضای گفتمانی ایدئولوژیک محض حزب، به فضای گسترده سیاسی است ؛ تفاوت چهارم حزب نور با احزاب سلفی سنتی نیز ناشی از عدم تجربه آن در کنش سیاسی و ارائه برخی عناصر غافل گیری است ."