Abstract:
شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی و ضعف قدرت مرکزی خلافت و در نتیجه واگرایی سیاسی جهان اسلام، زمینهساز پیدایش و گسترش فرقههایی با باورهای التقاطی در حوزه خلافت عباسی شد. باورهای برخی از این فرقهها در تعارض آشکار با شریعت اسلام بود. فرقه شلمغانیه که برخی منابع آن را عزاقریه نامیدهاند، نمونهای از این فرقههاست. این فرقه که محمد بن جعفر شلمغانی آن را در عصر غیبت صغری بنیان نهاد، معتقد به حلول و تناسخ بود و به همین دلیل از سوی شیعیان اثنیعشریه رانده شد. مقاله حاضر بر آن است با بررسی پایگاه اجتماعی بنیانگذار این فرقه و تحلیل اوضاع زمانه زیست او، در نگاهی تاریخی، چگونگی اثرپذیری مبانی فکری و ساختار اندیشهای این فرقه را از اندیشههای نوظهور در مرکز خلافت بازنمایی کند.
Machine summary:
"٣ در این پژوهش سعی بر آن است که با روشی تحلیلی، به این سوالات پاسخ داده شود: فرقه شـلمغانیه در چه شرایط زمانی به وجود آمد؟ بنیان گذار فرقه شلمغانیه از چه جایگاه اجتمـاعی و علمـی برخوردار بود؟ مبانی فکری شلمغانیه چیست ؟ با نگاهی عمیق به منابع اصیل در این زمینه ، به نظر میآید توقف فتوحات و به تبع آن ورود اندیشه های مردمان سرزمین های مفتوحه به مرکز خلافـت عباسـی و شـکل گیـری تفکرات التقاطی و حلولی، در برهه ای خاص زمینه را برای افرادی هم چون منصور حلاج و محمد بن جعفر شلمغانی ـ که از پایگاه فکری و اجتماعی ویژه ای برخوردار بودند٤ ـ فراهم آورد تا در ابتدای امر ادعای بابیت و سپس ادعای حلول روح خدایی در خـود کننـد.
تذکر این نکته لازم اسـت کـه شـاید برخـی از ایـن باورها، از زمره باورهای این فرقه نباشد اما در راستای تبیین چارچوب فکـری ـ اعتقـادی شلمغانیه ، ناگزیریم به گزارش های کتب تاریخی اعتماد کنیم ، زیرا در این زمینه بـه منـابع دست اول دست رسی نداریم و آثار محمد بن جعفر و پیروانش از بین رفته است یا فقط در حد پاره ای نقل ها در دیگر منابع ذکر شده است که نمیتوان درباره صحت و سقم آن ها به یقین سخن گفت .
او شرایط به وجود آمده ، یعنی غیبت امام زمان و اختفای نایب سوم ایشان ـ حسین بن روح ـ را مغتنم شمرد و به مانند دیگر هم عصران خود هم چون منصور حلاج و ابن ابی زکریای طعامی، در ابتدا ادعا کرد باب امام زمان است و پس از روبه رو شدن با اسـتقبال گروهـی از مـردم ، از ادعای بابیت فراتر رفت و مدعی الوهیت شد."