Abstract:
رابطه اختیار و ضرورت علی و معلـولی یکـی از مباحـث پرچـالش فلسـفی بوده، از دیرباز بحث های زیادی میان اندیشمندان اسلامی ایجـاد کـرده اسـت . مشهور متکلمان معتقدند علت هیچ گاه توان ضرورتبخشـیدن بـه معلـولش را ندارد و دست کم درباره افعال ارادی فاعل مختار، علت تامه نمیتوانـد ضـرورتی به وجود معلولش ببخشد؛ در غیر این صورت، مسـتلزم مجبـورشـدن خداونـد و فاعل های مختار میگردد. در مقابل ، مشهور فلاسـفه اسـلامی معتقدنـد اصـل ضرورت ، اصلی بدیهی است و بر این اسـاس، وجـود معلـول در فـرض وجـود داشتن علت تامه اش ضروری و تخلف ناپذیر است . در این مقاله ، سعی شـده تـا حد امکان به بازخوانی ادلـه طرفـداران ضـرورت علـی و نظـر تفصـیلی برخـی محققان فلسفه و علمای اصول فقه معاصر شیعی پرداخته شود.
Machine summary:
"با بررسی ادعاهای علمای اصول فقـه شـیعه و مخالفـان قاعـده ضـرورت، ایرادهـای مهـم و اساسی به دست میآید که عبارتاند از: اولا، این ادعا که علت تامه ، معلول را به ضرورت نمیرساند و در نتیجـ پـس از تحقـق اراده و کامل شدن علت تامه ، نفس انسان در انجام یا عدم انجام عمل اختیـار داشـته باشـد، ادعای بیدلیلی است و همانگونه که فلاسفه بیان کـردهانـد، اراده عبـارت اسـت از حـالتی نفسانی که به دنبال فراهم آمدن مقدماتی ایجاد شده است و عزم بـر انجـام یـا تـرک عمـل ١٥٩ محقق میگردد و با فراهم آمدن ایـن حالـت ، دیگـر انفکـاک معلـول از علـت معنـا نـدارد و نشان دهنده عدم تحقق این حالت نفسانی است ؛ بنابراین نمیتـوان مرحلـه ای از میـل قلبـی شخص برای انجام کاری یا تنفر او از انجام عملی را شوق اکید و عزم نامیـد و مـدعی شـد در این مرحله ، اراده محقق شده و توانایی و اقتدار نفس بر مخالفت بـا مقتضـای علـت تامـه نشان دهنده عدم وجود ضرورت علی است ؛ بنابراین اقتـدار نفـس و طلـب آن، امـری سـوای شوق اکید و عزم نیست و ادعای مخالفان این قاعده چیزی جـز دعـوای لفظـی و رجـم بـه غیب نیست و این حالت نفسانی جز با وجدان قابـل شـناخت و شناسـاندن نیسـت و عقـل و تجربه در این مسئله ناتواناند؛ نه میتوان ثابت کرد اقتـدار و سـلطنت نفـس ، فراتـر از اراده است و اراده و شوق اکید حالتی در نفس است که با وجود آن باز هم نفس توان مخالفـت بـا آن را دارد و نه می توان اثبات نمود که سلطنت و قدرت نفـس داخـل در شـوق اکیـد و اراده است ."