Abstract:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی هدفگذاری بر اهداف پیشرفت و انگیزه پیشرفت دانشجویان بود. روش: بهمنظور نیل به این هدف، از طرح شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. تعداد 30 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی دانشگاههای شهر سمنان در سال تحصیلی 95-1394 با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای و با توجه به حجم جامعه و از هر مقطع به نسبت جمعیت آن مقطع به روش نسبتی انتخاب شدند. برای گروه آزمایش، مداخله آزمایشی بسته آموزش هدفگذاری، در طول 9 جلسهی 90 دقیقهای (هفتهای سه جلسه) اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ نوع مداخلهای دریافت نکرد. هر دو گروه، پیش و پس از آموزش هدفگذاری، پرسشنامههای اهداف پیشرفت و انگیزه پیشرفت را تکمیل نمودند. دادهها با آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش هدفگذاری منجر به افزایش انگیزه پیشرفت و اهداف تسلط-گرایش و اهداف عملکرد-گرایش دانشجویان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل میشود. نتیجه گیری: با آموزش هدف گذاری و در نتیجه افزایش انگیزه پیشرفت، اهداف عملکردی و تسلطی می توان کارایی فردی و سازمانی را افزایش داد.هدف : هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی هدف گذاری بر اهداف پیشرفت و انگیزه پیشرفت دانشجویان بود. روش : به منظور نیل به این هدف ، از طرح شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. تعداد ٣٠ نفر از دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی دانشگاه های شهر سمنان در سال تحصیلی ٩٥-١٣٩٤ با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و با توجه به حجم جامعه و از هر مقطع به نسبت جمعیت آن مقطع به روش نسبتی انتخاب شدند. برای گروه آزمایش ، مداخله آزمایشی بسته آموزش هدف گذاری، در طول ٩ جلسه ی ٩٠ دقیقه ای (هفته - ای سه جلسه ) اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه ، پیش و پس از آموزش هدف - گذاری، پرسشنامه های اهداف پیشرفت و انگیزه پیشرفت را تکمیل نمودند. داده ها با آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش هدف گذاری منجر به افزایش انگیزه پیشرفت و اهداف تسلط -گرایش و اهداف عملکرد-گرایش دانشجویان در گروه آزمایش ، در مقایسه با گروه کنترل میشود. نتیجه گیری: با آموزش هدف گذاری و در نتیجه افزایش انگیزه پیشرفت ، اهداف عملکردی و تسلطی می توان کارایی فردی و سازمانی را افزایش داد.
Machine summary:
"این نظریه توسط goal Tuckman Moussa Nahrgang Schunk Bekmeier Schunk Elliot goal orientation دویک 1 (١٩٨٦) و نیکولز 2 (١٩٨٤) ارائه شده است که شامل جهت گیری های خاص موقعیتی هستند که تمایل برای ترقی ، رشد، اکتساب دانش و یا نشان دادن شایستگی خود در یک بافت ویژه را نشان میدهد.
علاوه بر آن پژوهش ها نشان داده است که اهداف اجتنابی رابطه مثبتی با استفاده از راهبردهای سطحی یادگیری همچون مرور ذهنی و حفظ ، کاهش انگیزه درونی برای یادگیری ، کاهش پایداری و درگیری در تکلیف ، اجتناب از درخواست کمک ، اضطراب ، تعویق ، نمرات پایین و به طورکلی Dweck Nicholls Mastery goal -orientation Performance goal -orientation Pintrich Leggett Lee Wolters, YU, Pintrich Gable Harackiewicz هیجانات منفی دارد (پینتریچ ، ٢٠٠٠ لی ، مک اینرنی، لیم و اورتیگا، ٢٠١٠).
علاوه بر آن پژوهش ها نشان داده است که اهداف اجتنابی رابطه مثبتی با استفاده از راهبردهای سطحی یادگیری همچون مرور ذهنی و حفظ ، کاهش انگیزه درونی برای یادگیری ، کاهش پایداری و درگیری در تکلیف ، اجتناب از درخواست کمک ، اضطراب ، تعویق ، نمرات پایین و به طورکلی هیجانات منفی دارد (کاپلان ، گین و میدوری ، ٢٠٠٢؛ پینتریچ ، ٢٠٠٠؛ لایم و همکاران ، ٢٠٠٨؛ به نقل از لی و همکاران ، ٢٠١٠).
اما دانشجویانی که اهداف اجتنابی دارند تمایل به استفاده از راهبردهای سطحی برای فرار از موقعیت ناخوشایند را دارند و به صورت عمقی به رفع نقص و یا رسیدن به نتیجه مطلوب نمیپردازند، ازاین رو در این پژوهش نیز هدف گذاری که راهبردی عمیق محسوب میگردد با اهداف اجتنابی رابطه معناداری نشان نداده است ."