Abstract:
حکمت معتدل یا مدرسة معتدل، عنوانی است که افکـار و اندیشـه هـای حکـیم سـدة یازدهم و دوازدهم هجری قمری، ملا محمد تنکابنی بدان متصف شده است . در این مقاله ، وجه تسمیة اندیشه های او به مدرسة معتدل بررسی شده و روشـن مـی شـود در دو سدة یادشده، دو مسئلة اشتراک معنوی وجود و اوصـاف الهـی از جنجـالی تـرین مباحث بودند که افزون بر صبغة فلسفی ، از مباحث حـوزة فلسـفة دیـن نیـز بـه شـمار می روند. اغلب اندیشمندانی که شاگرد ملا رجبعلی تبریزی بودنـد، بـه پیـروی از او، اشتراک معنوی وجود را منکر شـده و در بحـث اوصـاف الهـی نیـز روشـی خـلاف حکمای مشهور در پیش گرفته اند، حکیم تنکـابنی نیـز از شـاگردان تبریـزی بـوده و فلسـفه را نـزد او خوانـده اسـت ؛ ولـی در هـر دو مبحـث از اسـتادش مـلا رجبعلـی و شاگردان او فاصله گرفتـه و بـا نقـد نظـر آنـان، بـه اثبـات اشـتراک معنـوی وجـود و اوصاف واجب الوجود پرداخته است ، همین سبب شده او در فلسـفه ، پیـرو مدرسـه و مکتب معتدل به شمار آید.
Machine summary:
"پس اگر معنای موجودی که بر واجـب صدق می کند، همان معنایی نباشد که دربـارة ممکنـات مـی فهمـیم ، ایـن پرسـش نبایـد سخیف و بیهوده باشد؛ زیرا پرسشگر از معنای وجودی می پرسد کـه آن را مـی فهمـد و فرض ، این است که چنین معنایی بر واجب صادق نیست ؛ بنابراین باید پاسخ منفی بوده باشد؛ یعنی گفته شود: «الف » بدون اینکه موجود باشـد، آسـمان را خلـق کـرده اسـت ؛ درحالی که چنین سخنی از کسی که در پایین ترین مرتبة عقل نیز باشد، درست نیسـت و سخیف است (تنکابنی ، [خطی ]، ص٣٨).
سخن تنکابنی در استدلال دوم با این بیان ملاصـدرا قرابت دارد که اگر معنای موجودی که بر واجب صدق می کند، همان معنای موجودی نباشـد که دربارة ممکنات می فهمیم ، پرسش دوباره که آیا «الف » موجود بود که آسمان را ایجاد کـرد یا نه ، سخیف و بیهوده خواهد بود؛ زیـرا پرسشـگر از معنـای وجـودی مـی پرسـد کـه آن را می فهمد و اگر معنای وجود بر واجب الوجود صدق نکند، باید گفته می شد «الف » بدون اینکه موجود باشد، آسمان را خلق کرده است ؛ درحالی که چنین سخنی سخیف است ."