Abstract:
فرآیند وحی از جمله مسائلی است که از دیرباز ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان اسلامی و غربی را به خود مشغول کرده و پی بردن به حقیقت و چیستی این پدیده را دغدغه ایشان قرار داده است. در میان فیلسوفان اسلامی از زمان فارابی تاکنون، تلاشهای بسیاری در جهت توضیح و تبیین وحی صورت گرفته است که هریک براساس مکتب و دیدگاه خاص خویش سعی کردهاند تبیین بهتری از چیستی وحی ارائه دهند.ابنسینا یکی از فیلسوفان اسلامی است که به این مسئله توجه خاصی نشان دادهو با نبوغ بالای خویش به تبیین و تحلیل وحی پرداخته است. وی از عناصر اصلی و مهمی، از جمله نفوس فلکی، عقل فعال، قوای مدرکه نفس، قوه خیال و قوه حدس...بهره برده است که هر یک از این موارد ذکر شده، نقش مواد خام و اولیهای را دارند که ابنسینا از آنها در سازماندهی تبیین خویش استفاده کرده است. دراین مقاله، دیدگاه ابنسینا با فرایند فوق الذکر بیان شده ونقدهای مطرح شده برآراء وی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
The process of revelation is of issues that has involved many Muslim and western thinkers and philosophers’ minds، and they have concerned to understand its essence and reality. Muslim philosophers، from Farabi up to now، have tried to explain the nature of revelation، so that each one has struggled to introduce a suitable and rational explanation based their philosophical principles. Ibn Sina is one of Muslim philosophers that has paid more attention to revelation، and tried to analyze its nature and essence. He fulfilling this، uses some important elements like heavenly souls، Active Intellect، Perceptional Faculties of the Soul، Imaginary Faculty and Estimation Faculty which each of them has the role of some instruments for Ibn Sina’s explanation of revelation. In this paper، Ibn Sina’s point of view is described and discussed some critics concerning his explanation of revelation.
Machine summary:
به نظر میرسد این نقد بر تبیین ابنسینا وارد نیست، زیرا حتی اگر برخی از نفوس مستعد توانایی اتصال به عقل فعال را داشته باشند، از جمله نفس حکیم که از طریق عقل خویش با این عقل متصل میگردند، اما حکیم از قوه حدس قوی و قوه متخیله بالایی، که از نظر ابنسینا از ویژگی های پیامبر محسوب میشود، برخوردار نیست، لذا همچون پیامبر قادر به دریافت وحی از مبدأ آن نخواهد بود.
اما به نظر میرسد علاوه بر عدم پذیرش عالم خیال منفصل و نقش آن در فرآیند وحی، اینکه ابنسینا در فرآیند وحی نقش مهمی برای قوه متخیله نبی در نظرگرفته، که براساس آن، آنچه نبی از عالم عقل و ملکوت دریافت میکند را بوسیله قوه متخیله قوی خویش صورتبندی میکند، باعث گشته است که بتوان بر وی این اشکال را وارد کرد که طبق تبیین او، وحی مطابق با فرهنگ و زبان پیامبر نازل شده، و خود پیامبر در آن صورتپردازی، که در عالم خیال و مثال بوسیله متخیلهاش انجام داده، متناسب با زبان و فرهنگ آن زمان به وحی شکل و قالب خاصی بخشیده است.
7. نتیجه گیری با اینکه ابنسینا نخستین فرد از میان فیلسوفان مسلمان نیست که به بحث از وحی پرداخته است، اما او نوآوریهایی در تبیین و تحلیل وحی دارد که حائز اهمیت است؛ از جمله اینکه ابن سینا در افاضه معارف وحیانی به نفس پیامبر تنها به عقل فعال اکتفا نکرده است و از نظر وی معارف کلی وحیانی به واسطه عقل فعال و امور جزئی وحیانی از طریق اتصال نفس نبی به نفوس فلکی برای وی حاصل میگردد.