Abstract:
نوشتار حاضر در صدد توصیف خودی و ایمان در الهیات اندیشمند معاصر، جان مک کواری و بررسی و نقد آن است. دیدگاه او در این عرصه، آمیزه ای از تحلیل هایدگری وجود انسان و ایمان مسیحی است. به اجمال به باور او، انسان مدرن عموما با خودی غیراصیل یا آشفتگی وجودی روبه روست و ازآنجاکه هیچ چاره ای برای برون رفت از این وضعیت در درون شرایط انسانی در دست نیست، انسان باید به لطف الهی و خدا توسل کند. از این رهگذر، یک خود اصیل، ساختاری یکدست است که همه تضادهای وجودی انسان در آن به تعادل رسیده است. دراین میان مسئله مرگ، اهمیتی بسزا دارد؛ زیرا تناهی وجود و فرصت اندک انسان برای رسیدن به خودی اصیل را به او گوشزد می کند. خود اصیل را نمی توان با ایده نفس جوهری مرتبط دانست؛ بلکه باید آن را در مجموع نفس و بدن جستجو کرد. همچنین انسان نمی تواند در باب فهم وجود انسانی یک سره به یقین برسد؛ بنابراین باید با گذر از استدلالی عقلی، به توصیف پدیداری آن بسنده کند. درمجموع می توان اذعان داشت مک کواری تبیینی واقع بینانه از خودی و ایمان مبتنی بر آموزه های دینی و سنت های الهیاتی مسیحی ارائه می دهد و از دیدگاه های مکاتب الحادی و پوچ گرایانه و جریان های انسان گرایانه افراطی و پوزیتیویستی در این عرصه فاصله می گیرد؛ ولی نمی تواند تبیینی صحیح و دقیق از نفس انسانی ارائه دهد و حقایقی همچون جوهریت و تجرد آن را انکار می کند. همچنین تاکید او بر ناتوانایی انسان از رسیدن به یقین در باب فهم وجود انسانی و گذر از استدلال عقلی و بسنده کردن به توصیف پدیداری وجود انسانی چندان موجه نمی نماید.
This article is to describe، analyze، and criticize the selfhood and faith in the theology of the contemporary thinker، John Macquarrie. His viewpoint، in this regard، is a combination of Heideggerian analysis and Christian faith. Briefly، he holds that modern human generally faces with non-authentic selfhood or existential disorder and while there is no solution to solve this situation in human condition، so human must appeal to the Grace. Thereby، an authentic selfness is a homogeneous structure that all human existential paradoxes are equalized in it. In this regard، the problem of death is important; because it reminds human his finitude of existence and his short time to reach the authentic selfhood. It cannot be considered that the authentic selfhood is related to the idea of essential self; but rather it must be searched in the totality of soul and body. Likewise، human cannot reach to certitude about understanding human existence; therefore، passing the intellectual argumentation، human must be satisfied with its phenomenal description. Overall، it could be admitted that Macquarrie presents a realistic explanation for selfhood and faith based on religious teachings and Christian theological traditions; and in this regard، he receded from atheist and nihilist schools as well as the extremist and positivist humanistic movements. However، he could not present a true and precise explanation for human soul and he denies some truths such as substantiality and immorality. Likewise، his emphasis on incapability of human to reach the certitude about understanding human existence and bypassing intellectual argumentation and satisfying with phenomenal description of human existence does not seem to be justified.
Machine summary:
"به باور هایدگر، «در وجود اصیل است که ابعاد زمانمندی به کاملترین نحو، وحدت مییابد و وجود اصیلی که خود حقیقی است، حاصل میشود» (مککواری، 1376، ص102)؛ ولی نحوة تحقق زمانمندی در وجود اصیل به چه صورت است؟ مککواری پاسخ میدهد که بر اساس مبانی هایدگر، آنچه برای ساختار و قوام وجود خاص انسانی، همواره بایسته است، امکان (گشودگی رویدادهای آینده) و واقعبودگی (میراث آنچه بوده) است و اینکه موجود انسانی، در تنش میان این دو که همان «حال حاضر» و اکنون باشد، جای دارد (Macquarrie, 1977, p.
4. ملاحظاتی در باب دیدگاههای مککواری به نظر نگارنده، دیدگاههای مککواری در تبیین خودی و ایمان، آنگونه که در نوشتار حاضر بیان شد، دارای نکات مثبتی بدین شرح است: الف) چنانکه ملاحظه شد، مککواری در الهیات خویش میکوشد تبیینی واقعبینانه از وضعیت انسان در زندگی کنونیاش را به نمایش بگذارد و از «خودی» و «ایمان» - با بهرهگیری از ظرفیتهای آشکار فلسفة وجودی و آموزههای مسیحی - دفاع کند و تقریری جدید و روزآمد از آن دو در برابر مکاتب الحادی و پوچگرایانه و جریانهای انسانگرایانة افراطی و پوزیتیویستی ارائه دهد و از این حیث، کار وی به عنوان یک متاله مسیحی دغدغهمند و زمانآگاه، نشاندهندة تلاشی درخور، کاربردی و ناظر به نیازهای امروز بشری است."