Abstract:
یکی از فرضیاتی که به تازگی برخی نویسندگان مطرح کرده اند، رویاانگاری وحی قرآنی و جای گزین کردن «تفسیر قران» با «تعبیر قرآن» است. در این فرضیه وحی مصداقی از رویا شمرده می شود و درنتیجه فهم محتوای آن تنها با خواب گزاری میسر است. به ادعای دکتر عبدالکریم سروش این فرضیه از شواهد درون متنی و تاریخی کافی برخوردار است. مقاله پیش رو به بررسی و نقد ادله و شواهد این فرضیه می پردازد و با نگاهی پدیدارشناختی، مراجعه به خود وحی و حالات و سخنان دریافت کننده وحی و نزدیک ترین افراد به وی را معیاری برای قضاوت در این باره قرار می دهد. این نوشتار، ادله وی برای نفی ارتباط کلامی بین خالق و مخلوق در وحی را کانون مناقشه قرار می دهد و در ادامه شواهد تحقق وحی در حالت بیداری را ارائه می کند. در خاتمه بحث اثبات می شود که وحی حتی اگر در رویا هم باشد، نیاز به تعبیر و خواب گزاری ندارد. در این نوشتار روش مطالعه، کتابخانه ای و روش تحقیق، تحلیلی نقدی است.
Machine summary:
"«این گونه تو را فرستادیم در امتی که قبل از آن امت هایی سپری شدند، تا آنچه به تو وحی کردیم را برایشان تلاوت کنی» (رعد: 30)؛ البته دکتر سروش در پاسخ به این اشکال می گوید در خواب نیز انسان به خود خطاب می کند و از پیش خود به پیش خود می شود و یا اینکه خود را در قالب دیگری می بیند و با خود سخن می گوید؛ پس خطابات قرآنی منافاتی با فرضیه رؤیاانگاری وحی ندارد؛ اما بر اساس زبان خطاب گونه قرآن، دو نکته را می توان یادآور شد: الف) چه این خطاب ها حقیقی باشند، چه مجازی و شاعرمسلکانه یا رؤیاگونه و از قبیل خود را در کالبد دیگران دیدن، حکایت از مشاهدات متکلم نیستند (چنان که آقای سروش مدعی است)، بلکه شنیده های متکلم هستند؛ حال یا شنیده های حقیقی او یا شنیده های مجازی و یا خیالی او.
اما اگر آیات مصحف، بر اساس ترتیبی ثانویه غیر از ترتیب نزول آیات تنظیم شده باشند، باز هم پاسخ دکتر سروش، قانع کننده نخواهد بود؛ چراکه اگر فرض کنیم قرآن محتوای خواب های پیامبر صل الله علیه و آله است و این خواب ها چون خواب بوده اند، ساختار پریشان دارند و محتواهای متنوع در آنها با هم آمیخته شده اند، باز این پرسش باقی است که چرا ایشان هنگامی که خواست در یک تدوین ثانویه، چینش جدیدی برای آیات ایجاد کند و هر آیه را در سوره ای خاص و با ترتیبی خاص قرار دهد، باز هم چینشی را برگزید که از نظر ما پیدا کردن نظم واحد بین آیات دشوار می نماید؟ چرا مثلا آیات الاحکام را یک سوره قرار نداد و آیات التوحید را یک سوره و..."