Abstract:
پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران و همچنین شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی آنها صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق، اکتشافیـ پیمایشی است. بدینمنظور، ابتدا نمونهای 30نفری از زنان سرپرست خانوار تهران به روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب و دادهها با تکنیک مصاحبه جمعآوری شده است. سپس پیمایش با نمونة 180نفری و روش نمونهگیری دردسترس و تکنیک پرسشنامه اجرا شده است. نتایج حاصل از مصاحبهها نشان داد: مجموعه عواملی مثل محرومیت از نیازهای اساسی و احساس نابرابری، دست به دست هم داده و زمینۀ طرد و محرومیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده و از طریق و بهواسطۀ ایجاد این طرد و محرومیت، احساس بیانصافی در این قشر از زنان شکل گرفته است؛ درنتیجه این وضعیت باعث کاهش احساس شادمانی در زندگی آنها شده است. طبق معادلة رگرسیون نزدیک به 70درصد از کل تغییرات میزان احساس شادمانی در بین زنان سرپرست خانوار تهران از سوی متغیرهای احساس بیانصافی، طرد اجتماعی و احساس نابرابری پیشبینی میشود. درنهایت، طبق معادلة تحلیل مسیر، متغیر طرد اجتماعی قویترین و مهمترین قدرت پیشبینیکننده نسبت به مابقی عوامل تأثیرگذار بر احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر شادمانی این قشر از زنان تأثیر منفی داشته است. در مرتبة بعدی، به ترتیب احساس بیانصافی و احساس نابرابری بهصورت مستقیم و عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی به صورت غیرمستقیم بر احساس شادمانی این جمعیت تأثیر منفی گذاشته است.
Machine summary:
نتایج حاصل از مصـاحبه هـا نشان داد: مجموعه عواملی مثل محرومیت از نیازهای اساسی و احساس نابرابری ، دست به دست هم داده و زمینة طرد و محرومیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده و از طریق و به واسطة ایجاد این طرد و محرومیت ، احساس بی انصافی در این قشر از زنان شکل گرفته است ؛ درنتیجه این وضعیت باعث کاهش احساس شـادمانی در زندگی آن ها شده است .
درنهایت ، طبق معادلة تحلیل مسیر، متغیر طرد اجتماعی قوی ترین و مهم ترین قدرت پـیش بینـی کننـده نسبت به مابقی عوامل تأثیرگذار بر احساس شـادمانی زنـان سرپرسـت خـانوار اسـت کـه بـه صـورت مسـتقیم و غیرمستقیم بر شادمانی این قشر از زنان تأثیر منفی داشته است .
دستاوردهای تبیینی همان طور که ذکر شد، در پژوهش موجود، با استعانت از نظریة چلبی و بـا توجـه بـه مفـاهیم و مقولات استنتاج شده از مرحلة اکتشافی قبل از اجرای پیمایش و کشف رابطة بین این مقـولات ، با توجه به شرایط و وضعیت زنان سرپرست خانوار تهران ، چارچوب و مـدل نظـری بـرای انجـام روش کمی تدوین شد که براساس مدل نظری تنظیم شده ، روابط بین منابع مطرودساز اجتماعی (عدم پاسخ گویی مؤثر به نیازها و احساس نابرابری )، متغیرهای واسط (طرد اجتماعی و احسـاس بی انصافی ) بر متغیر وابسته (احساس شادمانی ) زنان سرپرسـت خـانوار تهـران بررسـی شـد.
(2007) , Women's mental Health in the Muslim world: Cultural, religious, and social issues.