Abstract:
ظهور پدیده ای به نام «شوراهای کلیسایی» در تاریخ مسیحیت، تماما یا عمدتا به منظور مقابله با بدعت ها و ایجاد وحدتی نسبی در پیکره جوان جامعه مسیحی بوده است؛ به ویژه آنکه در سده های اولیه میلادی، مجموعه متنوعی از اقوام و به تناسب آن، مجموعه ای از گرایش ها و فرقه های دینی و شبه دینی وجود داشته اند. مطالعه و تحلیل زمینه ها و اسباب شکل گیری نخستین شورای کلیسایی در تاریخ مسیحیت ـ موسوم به شورای نیقیه ـ از مهم ترین ابواب و مقاطع تاریخ و الهیات مسیحی به شمار می رود؛ شورایی که هم ناظر به حل منازعات و مناقشات پایه در اعتقادات مسیحی بود و هم خود زمینه تکوین تحولات بعدی در این سنت را رقم زد. به منظور حفظ وحدت دینی و سیاسی امپراتوری روم شرقی در سده چهارم، هرچند اعلام موضع در خصوص آرا و عقاید آریوس (256 - 336م) و اعلام بدعت آمیز بودن عقاید وی، تنها یکی از مقاصد شورای نیقیه به حساب می آمد، در عین حال مهم ترین آنها نیز محسوب می شد، به گونه ای که پس از انتشار «اعتقادنامه آتاناسیوس» و موضع گیری صریح شورا علیه آریوس، جنبش موسوم به «آریانیسم» به مثابه رخداد مهمی در تاریخ مسیحیت آثار و تبعات خود را بر جای گذاشت. در این مقاله، ضمن بررسی عقاید آریوس- به ویژه بر محور چیستی و ماهیت شخص دوم تثلیث - واکنش دیگر جریان های نافذ آن دوره به ویژه دیدگاه رسمی کلیسای ارتدوکس شرق را تحلیل و ضمن آن تحولات پیرامونی و بعدی این جریان را نیز بازگو خواهیم کرد.
The appearance of religious Phenomena namely "The Synods" in the history of Christianity ،have been frequently in order to opposition to innovations and creation of relative unity in the young statue of Christian society. Especially that the Christian primal centuries experiments various assortment of nations and according to it، assortment of attitudes and communicators and religious and sub religious sects. Research and analyze of the bases and the causes of shape the first synod in Christian history – namely “The Council of Nicaea” – contemplates as the greatest modes and segments of the Christian history and theology. The Council of Nicaea both intendant to resolve of the basis debates in Christian believes and developments the ground of genesis of afterward mutations. Although in order to protection of religious and political unity of The East Rome Caesarean in fourth century، opine about ideas of Arius (256-336) and predication of innovatory of his ideas was only one of the purposes of The Council of Nicaea، but yet it was also the greatest، as after publication of the Declaration of Athanasius and clear attachment of council against Arius .The Arianism movement as important occurrence in Christian history effect on it. In this paper، whilst we analysis the ideas of Arius especially his ideas about the essence of Trinity¢s second person، also will research concerning of reaction of other sects in that age especially formality viewpoint of the East Orthodox Church and ingeminate it¢s peripheral circumestances.
Machine summary:
به منظور حفظ وحدت ديني و سياسي امپراتوري روم شـرقي در سدة چهارم ، هرچند اعلام موضع در خصوص آرا و عقايد آريوس (٢٥٦ - ٣٣٦م ) و اعلام بدعت آميـز بـودن عقايـد وي ، تنها يکي از مقاصد شوراي نيقيه به حساب مي آمد، در عين حال مهم ترين آنها نيز محسوب مي شد، بـه گونـه اي کـه پس از انتشار «اعتقادنامۀ آتاناسيوس » و موضع گيري صريح شورا عليه آريوس ، جنبش موسـوم بـه «آريانيسـم » بـه مثابـۀ رخداد مهمي در تاريخ مسيحيت آثار و تبعات خود را بر جاي گذاشت .
وي پس از محکوميت و تبعيد در سال ٣١٣، رسما به شرح و تبيين کتـاب مقدس پرداخت و زمـاني کـه در سـال ٣١٨ در منازعـه بـا اسـقف اسـکندريه ، بسـياري از معتقدات خويش را دربارة فرزند بودن و جوهريت عيسي مسـيح علنـي کـرد، مـورد اقبـال گروهي از مسيحيان قرار گرفت ؛ تا آنجا که بسياري از اسقف هاي اعظـم قلمـرو سـوريه از وي پيروي کردند، ولي با اين حال در سال ٣٢١ از سوي اسـقف هـاي مصـري و ليبيـايي در اسکندريه محکوم شد.
(Arian Catholic Ecclesiastical Law, July 2005) همان گونه که اشاره شد، آريوس سرآغاز منازعات مربوط به عقايـد آريانيسـم بـه شـمار نميرود، بلکه او صرفا توانست آموزه هاي حوزة الهياتي انطاکيه را در معرض داوري و نقد قرار دهد، از اين رو پس از او نيز منازعات برسراين مسئله ادامه داشـت .