Abstract:
با وجود این که تعریف سوژه و چگونگی شکلگیری ساختار آن همواره از دغدغههای اصلی باختین بود، او در هیچیک از آثارش، نظریهای مشخص برای سوبژکتیویته ارائه نکرده است. تحقیق حاضر می کوشد تصویر روشنی از سوژهی گفتگویی ارائه دهد که از میان آثار او در خلال بیست و پنج سال تحقیق به دست آمده است.. برای سهولت کار، مراحل پنجگانهای معرفی شدهاند که باختین در هر یک از آنها قدمی به تعریف نهاییاش نزدیکتر شده است. او در هر مرحله، با ایجاد تغییراتی در نظرات پیشین خود یا با تغییر میزان تاکیدش بر یکی از خصوصیتهای سوژه، به تعریف جدیدی دست یافته است. فقط در مرحلهی کارناوالی تصویری که از سوژه ارائه شده یک ویژگی کاملا متفاوت با تعریف های قبل و بعد از خود دارد که نهایتا در تعریف نهایی باختین از سوژه حذف کند. مراحل شکلگیری تعریف سوژهی باختینی به ترتیب عبارتند از: سوژهی اخلاقی، سوژهی زیباشناختی، سوژهی رمانی، سوژهی کارناوالی، و سوژهی گفتگویی. سپس به دو نظریهی معاصر خودگفتگویی اشاره شده است که هر دو مفهوم سوبژکتیویته باختینی را مبنا قرار داده اند. نظریهی اول متعلق به هرمانز است که تحت عنوان جایگاه سوژه/ فضای سوژه در این مقاله به توضیح آن پرداختهایم. نظریهی دیگر که حاصل بسط و تغییر نظریهی هرمانیز است و بعضی از وجوه مغفول در نظریهی جایگاه سوژهی او را در خود لحاظ کرده است، در بخش خود گفتگویی و تجسد مورد نظر قرار گرفتهاند. در کل مقاله به خوانشهای نو و معاصر از آثار باختین نیز توجه شده است.
Machine summary:
از آنجا که باختین در هیچیک از آثارش صرفا و بهشکل مستقیم به موضوع سوبژکتیویته یا خود نپرداخته است، در این تحقیق کوشیدهایم الگویی پنجقسمتی از مراحل شکلگیری «خود» باختینی را بهدست دهیم که مبتنی بر مطالبی پراکنده در کل نوشتههای اوست؛ سپس دو الگوی معاصر سوژۀ گفتوگویی را نیز شرح خواهیم داد.
باختین پس از عرضۀ الگوی اخلاقی سوبژکتیویته، مسئلۀ مسئولیت یا بهقول خودش، «پاسخگویی39» سوژه را براساس انگارههای40 برساختۀ41 خود، دیگری و از همه مهمتر، «خود- برای- دیگری» بهدقت بررسی کرده و در این دوره، دغدغۀ اصلی او کشف ارتباط میان فعالیت اخلاقی، فرایند ساخت سوژه و فعالیت زیباشناختی بوده است.
درنتیجۀ صورت گرفتن گفتوگویی گریزناپذیر میان «من- برای- خودم» و این وصلههای موزون، سوژۀ باختینی از نوعی ادامهدار59 است که «مرکز ثقل واقعیاش در آینده قرار دارد» (Bakhtin, 1990: 111)؛ بنابراین جایگاه سوژه درون یک فرد نیست؛ بلکه «جایی در حدفاصل میان موجود زنده و جهان خارج، و برروی مرزی است که این دو عرصه از واقعیت را از یکدیگر جدا میکند» (Voloshinov, 1986: 26).
در مرحلۀ سوژۀ رمانی به این نکته نیز توجه شده است که در فرایند ساخت سوبژکتیویته و درخلال ستیز گفتوگویی و بیپایان صداهای تحکمآمیز و ذاتا باورپذیری دیگری و خود، روابط میان قدرتهای اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک، سیاسی و...
در هر بافتار جدیدی که گفتمان مزبور را گفتوگویی کند، این گفتمان میتواند معانی جدیدی پیدا کند» (Bakhtin, 1996: 346)؛ البته سوبژکتیویته همواره درپی آن است که خود را از اقتدار دیگری رها کند و بدین ترتیب، ساخت سوژه، پیوسته ادامه خواهد داشت؛ بنابراین میتوان سوژۀ رمانی را مجموعهای از فرایندهای یادآوری، جذب و هضم، تکرار، شکلبخشی، ساختارشکنی، بازسازی و بازتکیهگذاری گفتمانهای دیگری در سرتاسر زندگی آدمی دانست.