Abstract:
مدینة فاضله، جامعهای است که انسان همواره در پی تأسیس آن بوده، جامعهای برین و امیدی و مطابق میل و بر وفق مراد انسانها، جامعهای که در آن همة انسانها با خوشبختی و سلامت و بهدور از فقر و نادانی در کنار همدیگر زندگی میکنند. این کمالیابی، بهطور دایم فکر عدهای از متفکران را مشغول داشته است تا حکومتی فاضله و آرمانی طراحی کنند که برآورندة این آرمانها باشد. در فلسفة اسلامی، اندیشمندان مسلمان برای دستیابی به این شهر آرمانی، تلاشهای زیادی کردهاند. فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی از جمله اندیشمندانیاند که در این زمینه نظریهپردازی کرده و زمینهساز تحولات زیادی -چه در بعد فلسفی، تشریعی و نظری و چه در بعد عملی و حکومتی- بودهاند. فارابی عمدتا فلسفه را مبنای کار خود قرار داده و در طرحریزی مدینة فاضلة خود، بر استدلالهای فلسفی و نظری تأکید کرده است. خواجه نصیرالدین طوسی مدینة فاضلة خود را با ابعاد عملی و تشریعی طرحریزی کرده و نظریة نظام امامت شیعی را در قالب مسائل فلسفی- کلامی در مدینة فاضلة خود بسط داده است. بنابراین، این نوشته به این موضوع میپردازد که با اینکه خواجه نصرالدین طوسی در طرحریزی مدینة فاضلة خود از همان ذهنیتی برخوردار بوده که فارابی داشته و از مدینة فاضلة فارابی الگوبرداری کرده است، فلسفی و نظری اندیشیدن فارابی دربارة مدینة فاضله، او را از عملی و تشریعی اندیشیدن خواجه نصیرالدین طوسی جدا کرده است.
Utopia is the society that man has always sought to establish; an ideal، hoped-for society that any human would desire and long for; a place where all people live together happily، in health، and free from paucity or ignorance. The idealism in seeking the establishment of the utopian، ideal government that corresponds such idealistic prospects has ceaselessly occupied thinkers’ minds. Muslim thinkers of the Islamic philosophy have made great attempts to bring about Utopia. Farabi and Nasir al-Din Tusi are among the thinkers that theorized Utopia and paved the way for major developments either in philosophy، legislation، and theory، or in practical and governmental areas. Farabi mainly rests on philosophy and brings philosophical and theoretical discussions in his sketches of Utopia. Nasir al-Din، on the other hand، depicts a Utopia with practical، legislative features; in his theory of Utopia، he has developed a Shiite theory of Imamat through some philosophical-theological debates. The present study discusses that، despite the commonality that stems from the dissemination of Farabi’s model of Utopia to that of Tusi، the two thinkers remain distinct; one in his philosophical and theoretical approach and the other in his practical، legislative thinking.
Machine summary:
خواجه همچنین در بحث صفات حاکم و مدینة سیاسی ، مباحثی رامطرح می کند که همان طورکه پیش تـر ذکـر شد، نگاه او در این زمینه به طور قاطع ، ناظر بر اوضاع و احوال حکومت های عرفی بوده اسـت ؛ اما در فارابی پیداست که رهبری با ویژگی های دوازده گانه ، در مقام حکیم یا پیامبر، بـرای نظـام آرمانی ای در نظر گرفته شده است که بیشتر جنبة فلسفی آن مد نظر بوده و نـه نظـام عـادی .
اما در مدینة فاضلة خواجه نصیرالدین ، باشکل گیری جامعة سیاسی ، ارتباطات انـسان هـادر معاملات و دیگر جنبه های زندگی اجتماعی گسترش می یابد و چـون انـسان هـا بـر شـهوت و غضب سرشته شده اند، ناگزیربه قانونی بینشان احتیاج است که بـر عـدالت و انـصاف اسـتوار باشد (نصیرالدین طوسی (الف )، ١٤٧:١٣٧٧)؛اما دراینکه قانونگذار باید چه کسی باشد، باید گفت برای هیچ شخصی شایسته نیست که بدون برتری عقلی وعملی به قانونگذاری روی آورد.
نوع دوم ریاست مدینة فاضلة خواجه نصیرالدین تا حدودی به لحاظ شکلی با نـوع دوم ریاست در مدینة فاضلة فارابی شباهت دارد؛ ولی بـه لحـاظ محتـوایی متفـاوت انـد؛ چـون فارابی شرایط شش گانه را برای آنهامی پذیرد وبه گفتة عده ای از اندیشمندان ، این نوع ریاسـت بیشتر فلسفی و نظری است ؛ اما در خواجه نصیرالدین ، بیشتر حالـت عملـی داردو شـرایط آن همان شرایط چهارگانه است و بیشتر حالت تشریعی به خود مـی گیـرد.