Abstract:
پایبندی به تعهدات و قراردادها، با فطرت، آموزه های اصیل اسلام و آموزه های حقوق بین الملل معاصر سازگار و همسو است. اهمیت اصل وفای به تعهدات و قراردادها، در تعالیم اسلام به گونه ای است که شرط لازم دینداری و یکی از مهم ترین پایه های نظریه اسلام خوانده می شود. در حوزة حقوق بین الملل معاصر هم، تنها با رعایت این اصل، کشورها می توانند به طور سازنده با یکدیگر تعامل کنند؛ زیرا یکی از عوامل مهم درگیری ها و جنگ ها در طول تاریخ «عدم پایبندی به تعهدات» بوده است. در اسلام از نظر قرآن کریم، کشورهایی را که به هیچ یک از تعهدات خود پایبند نیستند، مستکبر خوانده و خواستار نابودی آنها در عرصه بین المللی است. با مقایسه رویکرد اسلام و رویکرد حقوق بین الملل معاصر به این مهم، می توان به برتری های رویکرد اسلامی در گستره این اصل و ضمانت إجرای آن در مراحل مختلف پی برد. با فهم این برتری، می توان آموزه های اسلام را به عنوان مرجع و مبنایی بهتر و کارآمدتر به حقوق بین الملل عرضه
Machine summary:
"همان گونه که پیامبرگرامی( می فرمایند: «حسن العهد من الایمان»؛ «لادین لمن لاعهد له» (محمدی ری شهری، 1416ق، ص2147)؛ در روایت اول وفای به عهد، به عنوان یکی از نشانه های ایمان بیان شده و در روایت دوم، برای کسی که به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیست، وصف بی دینی مطلق آمده است.
بعضی از زبان شناسان عرب، عقد را این گونه تعریف کرده اند: «العقد هو العهد المؤکد، والعهد امر قلبی وإن کان له مبرز خارجی؛ عقد، پیمانی است محکم و استوار، و پیمان هم از امور قلبی و درونی است، چه بروز و ظهور خارجی داشته باشد و چه نداشته باشد» (موسوی بجنوردی، بی تا، ج 3، ص116).
فسخ قرارداد و عوامل آن حال این سؤال مطرح می شود و آن این است که، با اینکه پایبندی به قراردادها و وفای به عهد، امری فطری، عقلی، قانونی و لازمة بقای زندگی اجتماعی است، چرا برخی افراد یا گروه ها اقدام به فسخ قراردادها و عدم وفای به عهد و پیمان های خود می کنند؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید معنای «فسخ قراردادهای بین المللی» را روشن کنیم.
این امر موجب شده است که اصل لزوم پایبندی به تعهدات و قراردادها، تبدیل به یکی از مهم ترین حلقه های وصل حقوق بین الملل اسلامی، به حقوق بین الملل معاصر شود."