Abstract:
در آغاز سده چهارده شمسی(1300به بعد) و پیامدهای انقلاب مشروطه و روند "مدرن کردن یا ساختن" ایران بخشی از بالقوههای شکستن تابوهای سنتی در شکل گوناگوناش بالفعل شد. در همان زمانها بود که نویسندگان(به طور خاص داستاننویسان) به روایت نوشتاری در شکل مدرن غربی آن یعنی داستان یا قصه اقدام کردند. اگر به ریشههای فرهنگ ایران توجه شود بنمایههای اصلی آن را شادی و نشاط شکل میدهد. بر این اساس در ادبیات متعهد و معناگرای معاصر طنز اخلاقی تبیینکننده فضیلت عدالت اجتماعی و فریاد اعتراضی است بر هرگونه زشتی و پلیدی، که در همه حوزهها جلوهگری میکند.
Machine summary:
ادبیـات پرخاشگر به گونه ای کامل در عصر مشروطیت نمود یافت ؛ با این وجود آیا ادبیات انتقادی در صورت داشتن آرمان اجتماعی و سیاسی با نثر نیزدر راه بیداری توده ها ثمربخش بوده است ؟ آیا زبانی غیر از شعر برای فهم عامه مردم و تحرک آن ها کاربردیتـر مـیتوانسـت باشد؟ آیا نقش رمان نویسان دوره اول را میتوان نادیده گرفت ؟ مقدمه ادبیات ملل مختلف حاکی از آن است که همـواره رابطـه اجتمـاع و ادبیـات رابطـه ای دوسویه و متقابل بوده است .
به شکلی گسترده وارد شعر شد، و شعر کلاسیک ما کـه بـه دلیل سکونت بیش از حد در دربارها و خانقاه ها ضعیف و رنگ پریده شده بود هنگامی که به اجتماع معاصر خود آمد و به مردم پیوست خـونی تـازه در رگ هـایش دویـد و جـانی دوباره گرفت (حسن لی، ١٣٨٣ :٣٦٧).
بیان این مضمون در طنز جلال آل احمد در قرن بیستم قهرمان آثار ادبی او همه گـروه هـای مـردم و خصوصـا کوچـه و بـازار هستند یا غالبا به جای آن ها خود نویسنده است .
نویسنده زمانی را که دوست اش میخواهد به دیـدار ریـیس اداره شـانبرود را ترسـیم میکند که یادداشتی بدین مضمون نوشته بود کـه بـه مسـافرت جنـوب کشـور رفتـه و ناراحتی و تأسف خود را ابراز کرده بود، اما: «پس از تعطیلات ایام عید، معلوم شده که آقا از تهران به هیچ گور دیگری تشریف نبرده بوده اند»(همان : ١٦).