Abstract:
مقاله حاضر با هدف شکافتن ریشه های اندیشه و جهان بینی ناصرخسرو در اصول فکری فلوطین نوشته شده است . ناصر خسرو از شاعران قرن پنجم ایران ، چهرة حکیم و شاعری را دارد که از هنر شعر و نوشتاری خود برای بیان عقاید مذهبی کمک گرفته است . استفاده از روش های کلامی برای بیان عقاید مذهبی، او را به سمت و سوی فلسفه کشانده و در این بین به مانند همنوعان ایرانی اسماعیلی خود، از افکار فلوطین تاثیر زیاد پذیرفته است . فلوطین به عنوان نمایندة مهم مکتب نوافلاطونی، تحت تاثیر فلسفه یونان بخصوص افلاطون ، راه تازه ای را در جهان حکمت و فلسفه گشود که مدت مدیدی افکار او از طرف اندیشمندان ، مورد نظر بوده است . برای روشن شدن سرچشمه افکار ناصر خسرو، اندیشه - های هستیشناسیاش ، با افکار فلوطین مورد سنجش قرار گرفت که این اندیشه ها در سمت و سوی هستیشناسی و در مباحثی از قبیل خداوند، محورهای آفرینش ، انسان و طبیعت پرداخته و معلوم شد که اندیشه های زیادی از ناصر خسرو با فلوطین همخوانی دارد. نوع پژوهش بنیادی است و بسیاری از اطلاعات مربوط به پژوهش ، از طریق روش کتابخانه ای گردآوری شده و همه این موارد بعد از طبقه بندی، به صورت تحلیلی ارائه گردیده است .
Machine summary:
استفاده از روش های کلامی برای بیان عقاید مذهبی، او را به سمت و سوی فلسفه کشانده و در این بین به مانند همنوعان ایرانی اسماعیلی خود، از افکار فلوطین تأثیر زیاد پذیرفته است .
از این دو، اولی مذکر و دومی مؤنث بود» (سجستانی، ١٩٨٠: ٥٥ و ٥٦) اسماعیلیان مراتب هستی را در هفت مرحله و پیوند با هفت حرف میدانند که هر حرفی ناظر به پیامبر خاصی می - باشد هفت نور ازلی ابداع ، عقل ، نفس ، جد، فتح ، خیال میباشند که اندر ظاهر شریعت مرین سه حد را نام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل ، ولی در باطن شریعت ، جد=امام ، فتح =حجت ، خیال =داعی است (ناصر خسرو ،١٣٦٣ : ١٠٥ و ١٥٩).
(207 خرد دان اولین موجود زان پس نفس و جسـم ، آنگـه نبـــات و گونـــۀ حیـــوان و آنگـــه جـــانور گویـــا (ناصر خسرو، ١٨/١٣٨٤:٢) ٢-٢-٢-١- موجود اول پرداختن به موجود اول ما را به این امر یاری خواهد کرد که چگونه مراتب موجودات به وجود آمده اند؟ خدا در نظر ناصر همان خدایی است که حکما میگفتند اول الذی لاثانی له و لا شریک و لا مثل و لا نظیر خداونــدی کــه در وحــدت قدیمســت از همــه اشــیا نه اندر و حدتش کثرت نه محـدث زیـن همـه تنهـا ( ناصر خسرو، ١٣٨٤: ١/ ١) قدیم یعنی آنچه که همیشه موجود بوده است (ناصر، ١٣٨٣: ١٣٧).
یک تفاوت عمدة نگرش ناصر در مورد نفوس جزئی این است که برخلاف نظر فلوطین که آنها را حاصل نزول مرتبۀ نفس میداند و چون از نفس منشعب شده اند، همۀ موجودات صاحب نظرند و باید صاحب نظرها دائم به فراتر از خود بنگرند تا کیمیای هستی را به دست آرند.