Abstract:
به دنبال تحولاتی که در دهه های اخیر به وقوع پیوست بار دیگر دین به عنوان متغیری مهم وارد عرصه اجتماعی گشته و مرجعیت سکولاریسم را در تمامی حوزهها به چالش کشیده است. این مهم سبب شده تا نه تنها بار دیگر توجهات معطوف به نقش دین در مناسبات سیاسی گردد بلکه بسیاری برآنند که به رغم تصور غالب، دین همواره در زندگی انسانها به انحای مختلف به ایفای نقش پرداخته است و هم دارای کارکرد مثبت در راستای نیل به صلح و هم کارکرد منفی با دامن زدن به تنشها می باشد. در پاسخ به چگونگی نقش آفرینی مستدام دین در سپهر عمومی به طور اعم و روابط بین الملل به طور اخص این فرضیه را دنبال می گردد که دین به دلیل این که همزاد تاریخ بشر بوده و چارچوبی برای تفکر و کنش وی ارائه می نماید از طرق گوناگون زندگی وی را متأثر می گرداند و لذا آنچه که تحت عنوان سکولاریسم شناخته می شود گرچه مرجعیت دین را به عنوان راهنمای زندگی منکر شد اما هرگز نتوانست خود را از تبعات غیرمستقیم دین رها سازد به گونه ای که درپی دگرگونی شرایط و تحولات معناشناختی بار دیگر در در پی احیای مرجعیتش برآمده است.
Machine summary:
نقش دين در مناسبات انساني و روابط بين الملل 1 جواد دهقاني تاريخ دريافت : ٩٣١٤/٤/٨ تاريخ پذيرش :٩٣١٤/٩٢/٢٩ چکيده به دنبال تحولاتي که در دهه هاي اخير به وقوع پيوسته ، بار ديگر دين به عنوان متغيري مهم و اثرگذار وارد عرصه اجتماعي شده و مرجعيت سکولاريسم را در تمامي حوزه ها به چالش کشيده است .
com@Dehghanij١٥ مقدمه گرچه روابط بين جوامع بشري به دليل شهري و اجتماعي بودن انسان قدمتي ديرينه دارد؛ اما آنچه امروزه به عنوان روابط بين الملل شناخته ميشود، از زمان شکل گيري پديده دولت ـ ملت به دنبال انعقاد قرارداد وستفاليايي در سال ٩١٤٨ معنا پيدا کرد؛ پديده اي که خود از دل جنگ هاي مذهبي در دنياي مسيحيت سر برآورد.
اين مقاله در پاسخ به چگونگي نقش آفريني هميشگي دين در سپهر عمومي به طور اعم و روابط بين الملل به طور اخص اين فرضيه را مطرح مينمايد که دين به دليل اين که همزاد بشر است و چارچوبي ارائه مينمايد که انسان در قالب آن به تفکر و کنش مي - پردازد؛ از راه هاي گوناگون زندگي فردي و جمعي وي را متأثر ميسازد و لذا آنچه با عنوان سکولاريسم شناخته ميشود، گرچه مرجعيت دين را به عنوان راهنماي زندگي منکر شد؛ اما هرگز نتوانست خود را از شبح دين و مذهب و تبعات غيرمستقيم آن رها سازد؛ به گونه - اي که درپي دگرگوني اوضاع و شرايط جوامع و تحولات معناشناختي، بار ديگر دين در کنار اثرگذاري پنهان خود، در پي احياي مرجعيتش در تمامي ابعاد حيات انساني برآمده است .