Abstract:
مقاله حاضر تلاش دارد با روش تحلیل عقلی و استنباط منطقی، دیدگاه اسلام در مسئله دوستی را از طریق بررسی روایات معصومان علیهم السلام تبیین نماید. در خصوص فلسفه دوستی، متناسب و همسو با روایات، دو الگوی «مدنی» و «هستی شناختی» مطرح گردیده است که بر اساس آن رابطه دوستی، یک ضرورت برای تحقق حیات مطلوب اجتماعی و حرکت انسان به سوی کمال و سعادت نهایی، بر مدار توحید تلقی شده است. این دو الگو، به کارکرد حمایتگر دوستی در تامین نیازهای جسمی، مادی، روانی و اجتماعی، و کارکرد هدایتگر آن در مسیر توحید و بندگی اشاره دارند. روایات با تاکید بر اهمیت تحقیق و آزمون در انتخاب دوست، روش ها و معیارهایی را برای این اقدام برشمرده اند و راه کارهایی برای تداوم و تقویت پیوند دوستی ذکر کرده اند. همچنین در روایات، سلسله مراتبی از روابط دوستی ترسیم شده است که در بالاترین مراتب آن، دوستی با انبیا و معصومان علیهم السلام و اولیای الهی قرار دارد.
Machine summary:
"تأکید فراوان قرآن و روایات بر مسئله دوستی نشان از آن دارد که نقش دوستان به عنوان یک عامل مهم، بلکه مهم ترین عامل بعد از اراده خود فرد، در شکل دهی شخصیت آدمی و تعیین سرنوشت انسان می باشد؛ چراکه طبیعت انسان تأثیرپذیر است و بخش عمده ای از اوصاف اخلاقی و عقاید خود را از دیگرانی که با او مصاحب و قرین اند اخذ می کند، به ویژه آنکه در روابط دوستانه، پیوند محبت آمیز میان دوستان، نوعی یگانگی و وحدت را بین آنها به وجود می آورد.
عکس حالت فوق اینکه، دوستان در ایفای این نقش مسامحه یا غفلت کنند و از کنار معایب دوست خود به راحتی بگذرند و نسبت به انجام رفتار ناشایست دوست خود بی تفاوت باشند و هیچ گونه اقدام پیش گیرانه یا اصلاحی انجام ندهند؛ در این صورت است که وی مرتکب خیانت در دوستی شده است، چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: «من رأی أخاه علی أمر یکرهه فلم یرده عنه و هو یقدر علیه فقد خانه» (مجلسی، 1403ق، ج 72، ص 65)؛ کسی که دوستش را در کار زشتی ببیند و با اینکه توانایی دارد، او را باز ندارد، به او خیانت کرده است.
مضمون حدیث این است که دوستان را باید را با سه معیار آزمود؛ معیار اول، «خشم» است و اینکه آیا خشم، او را از حق به سوی باطل می کشاند؟ آیا وقتی عصبانی می شود هرچه به دهانش بیاید، می گوید و هر کاری که از دستش برآید، می کند یا نه؟ امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر می فرماید: «هرگاه از آشنایان و برادرانت کسی بود که سه بار بر تو عصبانی شد اما درباره ات بدی نگفت، او را به دوستی خود انتخاب کن» (صدوق، 1376، ص 532)."