Abstract:
دستیابی به معانی و مقاصد آیات قرآن در گرو تفسیر آیات و تفسیر آیات، در گرو «روش تفسیر» است. در میان روشهای گوناگون تفسیری، «روش اجتهادی» از معتنابهترین روشهاست؛ زیرا در این روش، مفسر از همة ظرفیتهای تفسیری برای نیل به معارف قرآن بهره میگیرد. نوشتار حاضر جواز تفسیر اجتهادی را از نگاه آیة تفسیر (آیة 44 سورة مبارکة نحل) تحلیل کرده، نشان میدهد به رغم دیدگاهی که آیة تفسیر را گواه ممنوعیت «تفسیر اجتهادی» میپندارد، این آیه نهتنها بر جواز این روش تفسیری دلالت دارد؛ بلکه از مستندات استوار قرآنی آن است.
Machine summary:
"والإنزال واحد ولا مدفع له إلا أن یغیر النظم إلی مثل قولنا: وأنزلنا إلیک الذکر لتبینه لهم» و نظر به دو اشکال بعدی که ایشان بر این دیدگاه وارد دانستهاند 16 آن است که چون اولا به انزال قرآن در آیة 44 سورة مبارکة نحل دوبار اشاره شده: یکبار بر شخص پیامبر اکرم( با تعبیر «أنزلنا إلیک الذکر» و یکبار بر مردم با تعبیر «ما نزل إلیهم» و ثانیا میدانیم که انزال قرآن (به معنای مصدری و نیز اسم مفعولی) یک انزال بیش نیست، 17 عبارت «ما نزل إلیهم» بر همان معنا دربارة انزال قرآن دلالت میکند که عبارت «أنزلنا إلیک الذکر» بدون درنظر گرفتن اهتمام به شخص پیامبر( بهعنوان منزل الیه قرآن کریم، بر آن معنا دلالت نموده است و این تکرار شبیه تحصیل حاصل است؛ پس بر فرض پذیرش دیدگاه رایج دربارة آیة 44 سورة مبارکة نحل که در آن، خصوصیات شخص پیامبر( بهعنوان منزلالیه قرآن کریم ملاحظه نمیشود، شایسته بود این تکرار رخ ندهد و عبارت اینگونه بیاید: «وأنزلنا إلیک الذکر لتبینه لهم»؛ اما با توجه به جایگاه جار و مجرور «إلیک» در ساختار جملة «أنزلنا إلیک الذکر»، معنایی که این جمله دربارة انزال قرآن میفهماند، غیر از معنایی است که از عبارت «ما نزل إلیهم» در اینباره فهمیده میشود."