Abstract:
یکی از وقایعی که در عراق بعد صدام و بهخصوص پس از خروج نیروهای ارتش امریکا رخ داد، افزایش خشونت سیاسی و ترور در این کشور بود. این پدیده شوم تا جایی تداوم یافت که عراق را به سرزمینی بکر برای قدرتگیری گروه داعش و القاعده تبدیل کرد. مقاله حاضر با رویکرد جامعهشناسی سیاسی و با روش تحلیلی- توصیفی و با بهکارگیری نظریه امنیت نرمافزاری درصدد است تا به واکاوی این موضوع دستزده، به این پرسش پاسخ دهد که صرف نظر از عوامل خارجی علت اصلی شکلگیری خشونت سیاسی و بهخصوص حضور و قدرتیابی گروه تروریستی داعش در عراق چیست؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه مطرح عبارت است از اینکه: «رویکرد نامناسب در روند مدیریت امنیت و عدم توجه به وجه نرمافزاری آن باعث تشدید خشونت سیاسی و حضور و قدرتیابی گروه تروریستی داعش در عراق شد.» یافتههای تحقیق نشان میدهد که پیگیری رویکرد سختافزاری امنیت بدون توجه به وجه نرمافزاری آن، بهخصوص در جوامع پرشکاف جهانسومی همانند عراق ناکارآمد بوده و عراق فعلی برای مانایی خویش و غلبه بر مشکلات اجتماعی نیازمند توجه به رویکردهای فرهنگی و بهویژه افزایش مشروعیت نظام، افزایش یکپارچگی و توان سیاستسازی است.
One of the events occurred in Iraq after Saddam Hussein’s Government and especially the withdrawal of the US military forces from Iraq was the enhancement of political violence and terrorism in this country. This disastrous phenomenon continued to the extent that Iraq turned to be avirgin land for the ISIS and Al-Qaeda to sweep into power. The current paper، using political sociology approach and analysis- explanatory methods، sought the answer to this question: Regardless of Foreign Factors what is the main reason of the emergence of political violence and terrorist groups like ISIS in Iraq? The research hypothesis is that the inappropriate approach to the management of security and lack of attention to the software security have had the main role in the increase of political violence and emergence of terrorist groups in Iraq. The research findings show that in the third world countries like Iraq، attention to hardware security without enough attention to software security dimensions has beenan inefficient and imperfect act. Also، current Iraqi officials need to pay attention to cultural approaches (specially increasing the legitimacy of the regime، integrity of the society and acquisition of the policy making ability) to conquer the social problems of their country.
Machine summary:
در این نوع دولت سازی فقط به جنبه های سخت افزاری امنیت ملی توجه شد و از جنبه های نرمافزاری امنیت که مهم ترین جنبه مدیریت امنیت ملی در کشورهای چند قومیتی و جهانسومی است غفلت شد و همین باعث بروز ناهنجاریهای اجتماعی – سیاسی و عدم شکل گیری اجماع ملی در عراق جدید شد.
«از سوی دیگر در شرایط بی ثباتی مردم بیشتر به سوی گروهبندی در جهت حمایت از ایشان و تأمین امنیت آن ها گرایش دارند که این امر در عراق بعد ٢٠٠٣ نیز به دلیل وجود معضل ناامنی گسترده و عدم ثبات مردم به هر گروهبندی هویتی یا شبه نظامی که آن ها را برای زنده ماندن خویش بهترین شانس را می داد گرایش پیدا کردند، ولی این بسیج و گروهبندی به دلیل ریشه های تاریخی آن حول گروهبندی هویت مذهبی و قومی شکل گرفت و کارآفرینان سیاسی نیز از این فرصت سیاسی بهترین استفاده رو کرده و به بسیج هویت های محلی ، قومی و منطقه ای دست زدند.
(-٢٠١٠٧٧,Azeez ٨٣) به عبارت بهتر، همانطور که گلازیر (٢٠٠٩) بیان می کند، درحالی که همکاری در سطح محلی می توانست منجر به یک رابطه همکاری موفق بین نیروهای ائتلاف و رهبران قبایل سنی و شیوخ شود، ولی آنها به رویکرد نخبگان جدید در دولت سازی روی آوردند و از روند پایین به بالا یعنی ایجاد نهادهای مدنی و بسیج جمعی از پایین غافل ماندند و همین امر باعث شد که نقش نخبگان سنتی همچون آیت الله سیستانی - صدر وغیره را که به عنوان رهبران هویتی در عراق بوده و دارای نفوذ اجتماعی گسترده ای در جامعه و در شکل دهی نیروهای اجتماعی هستند نادیده گرفته شود.