Abstract:
بیداری اسلامی به عنوان جنبش بیسابقهی مردمی که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به وقوع پیوسته است علاوه بر تاثیرات شگرفی که بر محیط داخلی کشورهای انقلابی گذارده و در برخی موارد حتی به تغییر نظام سیاسی این کشورها منجر شده بر مناسبات منطقهای نیز تاثیرگذار بوده است. جمهوری اسلامی ایران و کشور پادشاهی عربستان سعودی به عنوان دو قدرت منطقهای به نحو کاملا متفاوتی از این تحولات تاثیر پذیرفتهاند. جستار پیش رو در پاسخ به این سوال که قرائتهای متفاوت و متضاد ایران و عربستان از اسلام بر مواجهه آنها با تحولات بیداری اسلامی چگونه تاثیر گذارده است فرضیه خود را اینگونه صورتبندی کرده است که در حالیکه نظام سیاسی حاکم بر «پادشاهی عربستان» بر مبنای سلفیگری محافظهکارانهی مبتنی بر «قرائت سازشکارانه از اسلام» بروز یافته است در مقابل، «جمهوری اسلامی» به عنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی بر «قرائت انقلابی از اسلام» استوار میباشد. مقاله با استفاده از روش مقایسهای به واکاوی علل تفاوت بنیادین نگرش این دو کشور اسلامی در مواجهه آنها با تحولات بیداری اسلامی پرداخته است. نتیجه آنکه اگرچه تحولات بیداری اسلامی نظام جمهوری سلامی را با چالشهایی مواجه ساخته است اما فرصتهای گستردهای را نیز برای ایران فراهم آورده است از اینرو جمهوری اسلامی ایران تمایل به فراگیری این جنبش داشته است. در مقابل، این تحولات کشور عربستان را با چالشهایی جدی مواجه کرده است. از اینرو عربستان درصدد مهار و توقف این جنبش برآمده که تعقیب این دو استراتژی متضاد بر تیرگی روابط میان آنها افزوده است.
As an unprecedented popular movement، Islamic Awakening taken place firstly in Middle East and northern Africa، has had outstanding effects over internal circumstances of the revolutionary countries resulting in political regime changes in some cases. Besides this، it has also had influences over regional arrangements. Islamic Republic of Iran and Kingdom of Saudi Arabia as two regional powers have differently been influenced
In order to find an appropriate response to how different attitudes taken by Iran and Saudi towards changes، caused by Islamic Awakening، might have been influenced by their different and somehow conflicting interpretations of Islam، the article hypothesizes that while the political system established in Kingdom of Saudi Arabia is based on a conservative Salafism and a quietist notion of Islam on the contrary Islamic Republic of Iran as a political system resulted from the Islamic Revolution، finds root in a revolutionary notion of Islam.
The article tries to، comparatively، analyze why the two Islamic countries have taken fundamentally different perspectives in regard to the post-awakening changes.
As a result it might be concluded that the Islamic Republic though faced with some challenges in terms of the movement، it finds a wide range of opportunities hence goes with the popularization of the movement. Contradictorily، Saudi Arabia finds it a problematic and so tries to stop the movement. Following these two conflicting strategies، Iran-Saudi relationship has got blurred.
Machine summary:
جستار پیش رو در پاسخ به این سوال که قرائت های متفاوت و متضاد ایران و عربستان از اسلام بر مواجهه آنها با تحولات بیداری اسلامی چگونه تاثیر گذارده است فرضیه خود را اینگونه صورتبندی کرده است که در حالیکه نظام سیاسی حاکم بر «پادشاهی عربستان» بر مبنای سلفی گری محافظه کارانه ی مبتنی بر «قرائت سازشکارانه از اسلام» بروز یافته است در مقابل ، «جمهوری اسلامی » به عنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی بر «قرائت انقلابی از اسلام» استوار می باشد.
اگرچه تحولات کنونی ، جبهه گیری حکام عربی علیه ایران را افزایش داده ازاین رو این جبهه برای مقابله با ایران، موج ایرانهراسی و شیعه هراسی در منطقه را بیش از پیش توسعه دادهاند، اما با توجه به ارتقای نقش اسلام در روابط بین الملل پس از حوادث اخیر، جمهوری اسـلامی به عنوان کشوری پیش گام در خیزش و دولت سازی اسـلاممحور در مـقابل ساختارهای سـکولار، فـرصت مـناسبی برای تقویت قدرت نرم و افزایش امـنیت هـستی شناختی خود به دست خواهد آورد، زیرا هویت و تمامیت ارضی و ارزشی ایران بر پایه اصولی چون ابتنای سیاست بر دین ، استکبارستیزی و نفی سلطه گری و سلطه پذیری، حمایت و دفاع از مستضعفان و جنبش های آزادیبخش قرار دارد که همه این ها از شاخص های بیداری اسلامی به شمار می آیند.