Abstract:
«توانایی اثرگذاری بر دیگران» بر دو مبنای ذهنی و عینی استوار است. بعدی را که بر مبنای ذهنی استوار است «قدرت معنوی» و بعدی را که مبنای عینی دارد «قدرت تشکیلاتی» می نامیم. در گذار از قاجار به پهلوی، هم قدرت تشکیلاتی و هم قدرت معنوی روحانیت دستخوش تحول شد. تحول در قدرت معنوی روحانیت آن بود که با رقیبی تازه به نام «ملی گرایی» مواجه شد و تحول در قدرت تشکیلاتی روحانیت افول آن قدرت بود. به این ترتیب، سازگاری نسبی میان قدرت تشکیلاتی و قدرت معنوی روحانیت که در دوره قاجار وجود داشت، در دوران پهلوی از میان رفت و نزاع میان روحانیت و حکومت رو به حاد شدن گذاشت.
The ability of influencing others is based on two foundations: subjective and objective. We name the subjective aspect the 'spiritual power' and the objective one، the 'organizational power'. During the transition from the Qajar to the Pahlavi، both spiritual and organizational powers of the Shia clergy changed. During the change in its spiritual power، the clergy encountered a new rival that is 'nationalism'. The change on its organizational power was brought about through the decline of that same power. Consequently the organizational and spiritual powers of the Shia clergy were balanced during the Qajar era. Such stability became unbalanced during the Pahlavi period and therefore the struggle between the clergy and the state deteriorated.
Machine summary:
به این ترتیب ، سازگاری نسبی میان قدرت تشکیلاتی و قدرت معنوی روحانیت که در دورٔە قاجار وجود داشت ، در دوران پهلوی از میان رفت و نزاع میان روحانیت و حکومت رو به حاد شدن گذاشت .
مهم ترین منبع این قدرت معنوی نقشی بود که روحانیان درمقام پیشوایان دینی و رابط میان ائمه و مردم ایفا می کردند (کدی، ١٣٨١).
به این ترتیب ، نهاد مرجعیت علاوه بر آنکه به روحانیت به عنوان یک کلیت انسجام می داد، منبعی نیز بود برای قدرت معنوی روحانیان رده های پایین تر و البته ، درمقابل ، روحانیان نیز به افزایش قدرت معنوی مراجع کمک می کردند (الگار، ١٣٥٦: ٢٨).
بدین ترتیب ، اگر در دوران قاجار (خصوصا تا پیش از مشروطه ) روحانیان مهم ترین و اثرگذارترین قشر نخبۀ فکری و فرهنگی بودند و مهم ترین اندیشۀ پشتیبان هر قدرت معنویای اندیشۀ دینی ای بود که روحانیان تشریح و ترویج می کردند و در بسیاری از مواقع هم عرض قدرت معنوی شاه قرار می گرفت ، در دورٔە رضاشاه فلسفۀ سیاسی جدیدی قوت گرفت که تلاش می کرد از نوع دیگری از قدرت معنوی ، یعنی قدرت معنوی شاه ، پشتیبانی کند.
در دورٔە قاجار نیز پس از دارالفنون مدارسی به سبک جدید تأسیس شده بود، اما این مدارس فراگیر نبودند و رقیبی جدی برای نظام آموزشی ای که در اختیار روحانیان قرار داشت تلقی نمی شدند (کدی، ١٣٨١: ٩٢ و ٩٣).