Abstract:
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارآمدی آموزش حل مسئله اجتماعی بر کنترل عاطفی دختران آزاردیده هیجانی بود. این پژوهش به شیوه تجربی وبا طرح پیش آزمون ـپس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. از جامعه آماری که شامل دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی ٩٢-٩۱ بود، ۴۰نفر دانش آموز دختر آزاردیده هیجانی با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه پژوهش شناسایی و به دوگروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کودک آزاری و مقیاس کنترل عاطفی استفاده گردید. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج نشان دارد که آموزش حل مسئله اجتماعی بر کاهش خشم و اضطراب و افزایش عاطفه مثبت موثر بوده است (>p)، اما آموزش حل مسئله اجتماعی بر خلق افسرده تاثیر معنی داری نداشت . نتایج به دست آمده نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش وخدمات مشاوره ای برای دختران آزاردیده هیجانی به همراه دارد.
Machine summary:
از سوی دیگر با بررسی پیشینه نظری موجودبه نظرمی رسد که آموزش حل مسئله در بهبود بخش هایی از زیر مقیاس کنترل عاطفی مانند افسردگی ، عزت نفس ، اضطراب و پرخاشگری افراد آزاردیده هیجانی می تواند مؤثر واقع شود که به دلیل معدود بودن شمار پژوهش های انجام شده در این حیطه در کشورمان همچنان در سطح نظری مطرح است .
بنابراین در این پژوهش سعی شده است تا کارآمدی آموزش حل مسئله بر کنترل عاطفی دختران آزاردیده هیجانی به طور کلی و بر تمام زیرمقیاس های آن به صورت همزمان که درتحقیقات قبلی کمتر مورد توجه بوده است نیز بررسی شود.
این نـتیجه در راستای یافـته های پژوهشی 1- linley & Joseph دیگری مانند اسکیبا و ویلی ، ۲۰۰۵؛ مین -جون کینگ و همکاران ، ۲۰١١؛ فومیتو تاکاهاشی و همکاران ، ۲۰۰۹؛ ممیزی و همکاران ،١٣٩۰ است که بیان می کنند آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی در بهبود ارزیابی راه حل هاو کاهش پرخاشگری نوجوانان مؤثر است .
همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی میزان اضطراب دانش آموزان آزاردیده را کاهش داده است .
این نتیجه در راستای یافته های پژوهشی دیگر (هابفول ، ١۹۹٨؛ چانک و همکاران ،۲۰۰۷؛ راتوس ، ۲۰۰۷؛ فلاحتی و بچارس ،۱۳۸۷) مبنی بر تأثیر آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی بر کاهش میزان اضطراب نوجوانان ، قرار دارد.
Developmental trends in children's aggression and social problem-solving, Journal of Applied Developmental Psychology, 30, 265272.