Abstract:
در مقاله حاضر به بررسی شیوه بیان و ویژگیهای متنی یکی از کتابهای علمی دانشگاهی از منظر زبانشناسی سازگانی پرداخته شده است.جامعه آماری پژوهش مربوط به کتاب بیوشیمی عمومی (اثر ملکنیا و شهباززاده) است و تحقیق به روش تحلیلی انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در متن کتاب مورد بررسی، ویژگیهای متنی به گونهای است که در جایگاه آغازگر، سازههای متفاوتی برای بیان معانی مختلف به کار رفته است. سازههایی با نقشهای دستوری متفاوت در این جایگاه ظاهر شده و بر معنای بند تأثیر نهاده است. برخی از این آغازگرها که بسامد بالایی (77/52%) دارد، آغازگر متنی است؛ یعنی کارکرد متنی دارد و با این ویژگی سبب گسترش متن و انسجام بیشتر آن شده است. برخی دیگر از آغازگرها (55/17%) نشاندار است و برای تأکید، تشدید و یا تقابل معنا پیشایند شده است. از این رو، سازوکارهای ساختاری و نشانههای صوری بهکار رفته، ابزاری است برای جابهجایی معنا که نقش و هدف نویسندگان کتاب را آشکارتر مینماید. پیام اصلی فرانقش متنی که شیوه بیان است، مدنظر داشتن و کاربرد این نشانههای صوری خاص است که در درک تأثیر بسیاری دارد. در این بررسی، یافتهها بر اهمیت ساخت آغازگری ـ پایانبخشی و شیوه اثرگذاری آن در نگاشتن متن و تأثیر بر معنا صحه گذاشت. بهتر است این یافتهها هنگام تألیف کتب علمی، مد نظر مؤلفان و به ویژه ویراستاران قرار گیرد تا در بهبود کیفی کتب دانشگاهی مفید واقع شود.
Machine summary:
"در این راه کوشش میشود تا به این پرسشها پاسخ دهیم که ویژگیهای متنی موجود در کتابهای علمی و دانشگاهی چگونه است و در این متون چه سازوکارهایی برای انتقال مفاهیم به خدمت گرفته شده است؟ مسئله اصلی پژوهش این است که شیوه ارزیابی متون علمی دانشگاهی از طریق نظریه سازگانی چگونه ممکن و میسر میشود؟ آیا بررسی و تحلیل شیوه بیان در کتابهای علمی ـ Halliday metafunction textual interpersonal experiential context function آموزشی از جمله کتاب بیوشیمی عمومی در قالب نمونهای از این کتابها، در پیشرفت و بهبود نگارش و درک بهتر متن مؤثر است؟ اینگونه تحلیلها در متون علمی از جمله مطالعاتی است که به ارتقای کیفیت متون از بعد آموزشی منجر میشود و نتایج آن راهکاری در جهت یادگیری و درک بهتر زبان فارسی خواهد بود؛ به نحوی که افراد جامعه به ویژه دانشجویان، هم به هنگام استفاده از این متون (درک آنها) و هم به هنگام نگاشتن متنی در رشته خود راحتتر این کار را انجام دهند.
همچنین در بند 34 گروه حرف اضافهای «در بدن انسان» به ابتدای بند آمده تا نشان دهد که اکسید شدن کربوهیدراتها و چربیها به طور کامل، در بدن انسان اتفاق میافتد و نه در سایر جانداران و این گونه است که در جایگاه آغازگر سازههای متفاوت برای بیان معانی مختلف به کار میرود و جابهجایی آنها در انتقال درست و دقیق معنا مؤثر است؛ لذا مشخص میگردد که جایگاه این ابزار صوری و ساختاری (آغازگر) معنامند است."