Abstract:
رنگ سیاه ، رنگی شناخته شده و مرموز در عرفان اسلامی است که کـارکردی دوگانـه در عرفان اسلامی دارد. با توجه به این که در پیشینه فرهنگی ایرانیان و در دیـن مبـین اسـلام ، رنگ سیاه به عنوان رنگ ظلمت و اهریمن محسوب میشود، میتـوان نمـودی از ظلمانیـ رنگ را در عرفان اسلامی مشاهده کرد. با این حال ، بخشی از کارکرد رنـگ سـیاه در عرفـان اسلامی، دقیقا در نقطهمقابل کارکرد اول قـرار مـیگیـرد . رنـگ سـیاه ، در برخـی از متـون عرفانی، نمایانگر تقدس ، الوهیت و ذات حق میباشـد . ایـن رویـه ، ظـاهرا متـاثر از نفـوذ آر ء یزیدیها در عرفان اسلامی اسـت . یزیدیـه ، از فرقـه هـای عرفـانی خاصـی اسـت کـه عقایـ منحصربه فردی دارد. نگرشی که تاثیر گسترده ای به ویژه از نظر تغییر معنای نمـادین رنـگ سیاه به وجود آورده است .
Machine summary:
» (الیاس ، ١٣٧٥: ٩-٨) این رویه در آثار شاگردان سلسله ذهبیه ، با تحولی اساسـی مطـرح شـده اسـت ؛ بـه ایـ معنی که رنگ سیاه به عنوان آخرین نور بر سالک ظاهر میشود.
(رک: شهود انوار رنگـی در سلسـلۀ ذهبیـه ، همـایش ملـی عرفـان و تصوف شیعی ) در بسیاری از متون عرفانی تألیف شده توسط شـاگردان سلسـلۀ ذهبیـه بـه انـوار رنگـی اشاره شده است ، با این تفاوت فاحش که ذهبیها، مسئلۀ انوار را به ماننـد کبـرویهـا بسـط نداده و به گونه ای مجمل ارائه داده اند؛ مثلا راز شیرازی در قـوائم الانـوار تنهـا بـه ذکـر نـو آغازین و نور پایانی کفایت میکند، نور سبز به عنوان نور آغازین :«چون نور تجلی آثاری کـه سبز است و اول تجلی است که بر باطن انسان میشود مثل اول گیاه که از زمین مـی رویـد سبز است ، نور تجلی بر ارض نفسانی سالک طالب نیز سبز است »( میرزا بابا شیرازی، ١٣٨٣: ١٦٠)و نور سیاه به عنوان نور پایانی:«تا وقتی که او را از اطوار اربعۀ نفسـانیه و اطـوار سـبعۀ قلبیه حرکت دهد و به طور هفتم قلب که سر سـویدای انسـانیت و تجلـی ذات و نـور سـیاه است برساند.
»(محمد عبد الحمید الحمد، ٢٠٠١: ١١١)حال بایـد پرسـید کـه چـه عـاملی باعـ گردیده که فرقه ای که سند خرقه پیر و مرشد آن به پیامبر اسلام مـی رسـد، دارای عقایـدی بوده که با مبانی اندیشۀ اسلامی در تعارض و در تناقض آشکار است .