Abstract:
درسالهای ابتدایی دهه ٢٠قمری سده ١٣، رقابتی شدیدبین روحانیان تهران برای کسب ریاست درگرفته بود،که بافوت میرزاحسن اشتیانی شدت بیشتری گرفت وهرکدام ازاین روحانیان (شیخ فضل الله نوری ،میرزاابوالقاسم ،امام جمعه ،سیدعلی اکبرتفرشی ،سیدعبدالله بهبهانی ،شیخ عبدالنبی و...) می خواستند شخص اول باشند، که این اختلاف وضدیت بین شیخ فضل الله نوری وسیدعبدالله بهبهانی شدت بیشتری داشت ؛شیخ فضل الله باروی کارامدن عین الدوله صدراعظم ،امورات شرعی وعرفی ومملکتی که قبلا درمحضرسیدعبدالله حل وفصل می شد،به محضراو(شیخ )ارجاع داده شد،بااینکه بهبهانی فعالیتی نمی کردومخالفتی نیز با عین الدوله ابراز نمی کرد، ولی به اتهام رابطه دوستی قدیمیش باامین السطان موردسوءظن عین الدوله قرارگرفت ،وازاین زمان شیخ فضل الله با اینکه دخترش عروس بهبهانی بود، هرچه بیشتردرمقابل هم قرارگرفتند؛سرانجام شیخ فضل لله نوری در١٣رجب سال ١٣٢٧ه .ق درملاءعام بداراویخته شد؛وسیدعبدالله بهبهانی نیزیک سال بعدیعنی درجمعه ٨ رجب ١٣٢٨ه .ق (٢٤تیر١٢٨٩ه .ش ) درمنزل خودبه قتل رسید.
Machine summary:
"ق درروستای لاشک ازتوابع کجورمازندران به دنیا آمد ودر بلده مرکز بخش فعلی نور، نشوونمایافت ، وپس از تحصیلات مقدماتی برای تکمیل تحصیلات عالیه به بین النهرین (عراق ) رفت ؛ وی از شاگردان درجۀ اول میرزا محمدحسن شیرازی مجتهد معروف و سنش بین شصت تا هفتاد بود، در تهران از مجتهدین طرز اول و مرجع امورات شرعی بود، شیخ فضل الله در ابتدای ورودش از عراق به ایران کار و بارش خیلی رونق گرفت ، به این معنی که نفوذ و مرجعیت تام پیدا کرد؛ (بامداد ، ١٣٧٨ ،ص ٩٦ ؛ ابوالحسنی منذر، ١٣٦٨، ص ١٤٣) او در ابتدای طلوع مشروطیت با سیدعبدالله بهبهانی و سایر سران و زعمای روحانی مشروطه خواه همقدم و همراه بود.
براساس نوشته ها وگفته های نویسندگان مشروطیت ،این اختلاف وضدیت اقا سیدعبدالله بهبهانی واقاشیخ فضل الله نوری اززمان صدارت عین الدوله وگرفتن مقام سیدعبدالله بهبهانی و واگذارکردن آن به شیخ فضل الله نوری،کدورت بین این دوروحانی بزرگ شروع شد، همچنین درزمان انتخابات مجلس اول برسرجانشینی میرزا محمدتقی گرگانی،کدورت آنها بیشترمی شود،که این کدورت چیزی جزخرابی مشروطه ،که به نفع مخالفان وغربگرایان بود،چیزی به همراه نداشت ؛ همچنان که سید محمد طباطبایی نیزچنین ازآنهاشکوائیه میکند:"کار راشیخ فضل الله نوری وسیدعبدالله بهبهانی خراب کردند،یکی به عنوان دشمنی ویکی به عنوان دوستی، خداوند از هر دو بگذرد."