Abstract:
واژه محاربه به معنای دشمنی و درگیری و در اصطلاح فقه امامیه به معنای اسلحه کشیدن به قصد اخافه و ترساندن مردم است. در فقه عامه، برخی محاربه را به راهزنی و ناامن کردن راهها اختصاص داده اند و برخی آن را به ایجاد ناامنی و خوف و ایجاد فساد و قتل در زمین به وسیله سلاح یا ابزارهای دیگر مانند مواد شیمیایی تعریف کرده اند. در آیات باب محاربه و همچنین ادله نقلی اهل سنت، دلیل خاصی بر اشتراط اخذ سلاح در محاربه به دست نمی آید. در برخی از روایات ائمه نیز قراینی وجود دارد که وجود سلاح شرط تحقق محاربه نیست. ظاهر این است که ملاک تحقق جرم محاربه، وجود قهر و غلبه و سلب امنیت عمومی است و اشاره به سلاح در برخی ادله، از باب غلبه و بیان اجلی المصادیق است.
In Imamyya jurisprudence، Muharaba (fighting; hostility) refers to the use of weapons for scaring people. In Sunni jurisprudence، some define Muharaba as banditry and the creation of insecurity on roads and some others define it as the creation of insecurity، fear، corruption and murder on earth by weapons، including chemical ones. In Quranic verses on Muharaba as well as in textual arguments by Sunni jurisprudents، there is no statement that makes Muharaba conditional on the use of weapons. There are also references in Islamic Hadiths narrated by Imams that refute the dependence of Muharaba on the use of weapons. Apparently، the main condition for the realization of Muharaba is the presence of force، violence and disturbing the public security. However، there are references to the use of weapons in some arguments، and it is justified as a dominant and obvious instance of Muharaba insofar as it involves violence.
Machine summary:
"ارزیابی حدیث سکونی آنچه مشخص است، این است که هر دو نقل در مقام بیان یک قضیه هستند و نمیتوان قائل به تفکیک روایات شد و گفت که حکم به قتل طبق روایت تهذیب از باب محاربه است و در روایت من لایحضر از باب قصاص؛ بلکه تعارضی بدوی بین دو روایت وجود دارد و جمع عرفی اقتضا میکند که بگوییم صدوق در من لایحضر روایت را بهنحو کاملتری نقل کرده است و باید آن را ترجیح داد؛ زیرا در علمالحدیث زیاد پیش میآید که در نقل یک روایت در یک کتاب جزئیاتی از روایت نقل شده باشد که به هر دلیلی در کتاب دیگر نیامده است؛ البته در همین صورت نیز احتمال میرود که حکم حضرت( به قتل از باب محاربه بوده باشد، لیکن محتمل است که قصاص نفس بوه باشد و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال؛ بنابراین گرچه سند روایت را صحیح میدانیم، به دلیل این اختلاف نقل نمیتوانیم به روایت استناد نماییم؛ اما اگر آن را از باب محاربه بدانیم، استفاده از آتش شاهد خوبی میشود بر اینکه استفاده از سلاح در محاربه شرط نباشد؛ زیرا در موضوع روایت قضیه، تمام شرایط برای حکم امیرالمؤمنین( به محاربه موجود است، به جز شرط استفاده از سلاح که محل بحث ماست و نمیتوان مصادره به مطلوب نمود؛ بنابراین قابل استناد نیست."