Abstract:
فرزند و فرزندآوری از مهم ترین ارزش های خانواده در ایران است. نسل های مختلف زنان در ایران، براساس تجارب و حوادث تاریخی و تجربه زندگی مشترک، نگرش و برداشت متفاوت و گاه متضاد از معنا و مفهوم فرزند دارند. با تکیه بر دو دسته از نظریه های غربی شامل تغییرات فرهنگی، گذار جمعیتی دوم، تضاد نسلی و ساختاری و نظریه های جوامع پیرامون مانند نظریه جهان ـ محلی شدن، الگوی پژوهش ساخته شد.
روش پژوهش، پیمایشی است. جمعیت آماری، پنج نسل از زنان شهر زنجان با توجه به شرایط تاریخی انتخاب شده اند: متولدین قبل از سال 42، متولدین سال های 57-1342، متولدین سال های 67-1358، متولدین سال های 70-1367 و متولدین سال های 74-1370. از هر نسل 100 نفر و درمجموع 500 نفر حجم نمونه این پژوهش را تشکیل داده اند. روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به شیوه PPS است.
براساس یافته های پژوهش، تفاوت میانگین ارزش بین نسل های بررسی شده به لحاظ آماری معنادار است؛ پایین ترین سطح ارزش فرزند متعلق به نسل زنان متولد سال های 74-1371 و بالاترین سطح مربوط به نسل زنان متولد سال های قبل از 42 است. فردگرایی با ارزش فرزند ارتباط منفی و دینداری با ارزش فرزند ارتباط مثبت دارد. تاثیر تجربه جهانی شدن بر ارزش فرزند، در نسل متولدین 67-1358 شدیدتر از سایر نسل ها است.
Child and childbearing are considered as the most important 'family values' in Iran. Based on historical experiences and events as well as common life experience different generations of Iranian women have various and sometimes contrasting attitudes and perceptions towards the meaning and concept of child. According to theoretical framework; cultural changes theory، second demographic transition theory، structural conflict theory and glocalization، theoretical model produeted. This research is cross-sectional and survey based and the data are collected using questionnaire. Research population includes five generations of Zanjani women. The 500 woman- sample consists of 100 women from each generation. Sampling method is multistage cluster. Findings show that the difference of value score average among studied generations is statistically significant. The lowest rate of child value is related to women between 1992 and 1995 and the highest rate belongs to women before 1963. There is a reverse and negative relationship between individualism and childbearing. A positive and direct relationship is observed between religiosity and childbearing. The effect of globalization on child value among generation of 1979-1988 is stronger than other generations.
Machine summary:
پرسش اصلي پژوهش اين است که زنان نسل هاي بررسيشده با در نظر داشتن ساختار اجتماعي مذهبي و سنتي شهر زنجان ، ارزش فرزند و رفتار فرزندآوري را چگونه تجربه کرده و مي کنند؟ مباني و چارچوب نظري بررسي ارزش هاي خانواده ١ از جمله ارزش فرزند، بدون توجه به تغييرات دهه هاي اخير خانواده در ايران ، بياعتبار و بياثر است .
بنابراين اين پژوهش ميکوشد با در نظر داشتن نقش عوامل بومي و محلي و مقاومتي که نيروهاي محلي در برابر فشار جهاني شدن ٢ ميکنند، خانواده و تغيير ارزش فرزند در ايران و بين نسل هاي مختلف زنان را از ديدگاه ايرانيـ جهاني بررسي کند.
تغييراتي همچون خانوادة گسترده به هسته اي، خانوده گرايي به فردگرايي، کنترل خانواده به استقلال جوانان ، ازدواج هاي از پيش ترتيب داده شده به ازدواج هايي براساس عشق و انتخاب ، ازدواج در سنين جواني به ازدواج در سن بالا، از گستردگي ازدواج در سراسر جهان (عموميت ازدواج ) به وجود پتانسيل براي تجرد گسترده ، تغيير از باروري طبيعي به فرزندآوري کنترل شده ( John٢٠٠٨ Josep and Ward Tapies) تعداد فرزندان بيشتر به فرزندان کمتر، افزايش جنبش هاي فمينيستي با تأکيد بر برابري جنسيتي و حقوق زنان و افزايش زوج زيستي ١ از عمده تغييرات ناشي از اين گذار بوده است (يانت و راشاد: ٢٠٠٨).