Abstract:
هدف این مقاله، تاکید بر این واقعیت است که کانون اصلی و وجه مشترک تحقق اهداف توسعه انسانی، توسعه پایدار، ایجاد عدالت اجتماعی و افزایش توان رقابت و مقاومت اقتصاد ملی، ارتقای بنیه تولید ملی است. برای تحقق این هدف، به روش توصیفی- تحلیلی و با مبناقرار دادن دستگاه نظری نهادگرایی، وجوه روش شناختی و تجربی این مسئله برجسته می شود. به این منظور، با محوریت ایده صنعتی شدن به مثابه کانون اصلی ارتقای بنیه تولید ملی، تجربه تاریخی کشورمان از کانال برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب اسلامی بررسی می شود. مطابق یافته ها، به دلیل نبود نگرش راهبردی در این زمینه و غفلت ها و خطاهای حیرت انگیز در دوره نزدیک به هفتاد سال گذشته تاریخ برنامه ریزی توسعه، تخصیص منابع ارزی و ریالی هنگفت، به هیچ وجه با دستاوردهای مورد انتظار تناسب نداشته است؛ ضمن آنکه انبوهی از ناموزونی ها و ناهماهنگی ها و مشکلات کوچک و بزرگ، چشم انداز توسعه ملی را با چالش مواجه ساخته است. راه حل پیشنهادی به طورکلی، نگرش به بنیه تولید ملی با رویکردی فرارشته ای و به مثابه یک نظام حیات جمعی است.
This paper aims to signalize the substantial fact that the major focus and the joint aspect to fulfill the purposes of human development، sustainable development، social justice، competitive power and resilience of national economy is to promote the power of national production.
To fulfill this purpose، we used institutional theoretical system for presenting the analysis and signalized the methodological and empirical aspects of this issue with the descriptive-analytical method. Hence، with concentration on industrialization as the main focus of promotion of the national production، we survey the historical experience of our country through the development plans in before and after the Islamic revolution.
The findings of this study demonstrate that because of the shortage of strategic insight in this area and unbelievable neglects and errors in the period of the last 70 years، the history of development planning shows us that despite of enormous money sources specification، the expected achievements could not be reached at all. Also a lot of inconsistencies and problems endangered the view of national development. The suggested solution is to consider the national production power with interdisciplinary approach and as a system of the whole social life.
Machine summary:
همان طورکه ملاحظه ميشود، جان اليوت بر اين باور است که توجه به امر اقتصادي به مثابۀ يک جزء مهم از پيکرٔە نظام حيات جمعي، ذهن انديشه ورزان و سياستگذاران را به مؤلفه هايي حساس ميکند که در بالاترين سطح ، سرنوشت آيندٔە کشورها را رقم ميزنند؛ درحاليکه با فرض ثبات ساير شرايط ، درک بايسته هاي تغيير براي تحقق اهداف بلندمدت و ملاحظه هاي توسعه گرا، درمعرض آسيب هاي جدي قرار ميگيرد.
نکتۀ جالب توجه آن است که حتي گروهي از اقتصادشناسان مطرح توسعه ، در آستانۀ هزارٔە سوم ، همچنان بر نقش تعيين کنندٔە بنيۀ توليد صنعتي در تحکيم امنيت ملي با فردريک ليست هم آوازند و از اين زاويه ، با ايده محوري وي مبنيبر ضرورت دورنگري حاکمان و حمايت از صنايع نوپا همدلي ميکنند؛ براي مثال ، گيليس و همکاران (١٣٩١: ٧١١) به صراحت اظهار ميدارند که تمامي قدرت هاي عمدٔە اروپايي از جمله روسيه ، چه قبل و چه بعد از انقلاب کمونيستي و همين طور ژاپن ، به محض آنکه معلوم شد قدرت نظامي به قدرت صنعتي وابسته است ، از توليدات صنعتي حمايت کردند.
از ديدگاه وي، کشورهاي درحال توسعه ، مسئلۀ صنعتيشدن را تنها درحد ايجاد تحول هايي در يکي از بخش هاي اقتصادي يعني بخش صنعت ، به مفهوم اصطلاحي «ساخت »١ درنظر گرفتند و از مسئلۀ صنعتيشدن به مثابۀ ارتقاي بنيۀ توليد ملي که مستلزم نگاه به صنعتيشدن به مثابۀ يک نظام حيات جمعي بود، غفلت ورزيدند؛ ضمن آنکه در همان سطح توجه نيز کل ماجراي صنعتيشدن را در انتقال مکانيکي ماشين آلات صنعتي وارداتي جست وجو کردند.