Abstract:
آیین جوانمردی و تشکیلات اجتماعی جوانمردان یکی از مهمترین موضوعات تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. جوانمردان، فتیان و پهلوانان با توجه به ریشه داشتن در سنتهای ایرانی و اسلامی در طول تاریخ نقش مهمی در حیات عامه مردم داشتهاند. عموم مطالعات نشان میدهند فتوت و جوانمردی در دوره معاصر رو به انحطاط و افول رفته است و در نهایت در بخشهای خاصی از جامعه در قالب زورخانهها و سنتهای پهلوانی سادهشده ”لوتیها“ و ”داشمشدیها“ هنوز وجود دارد. در این مقاله بنا به رویکردهای انسانشناسی فرهنگی با نگاهی به تاریخ و تحولات اجتماعی این جماعتها، به این نکته پرداخته شده است که جوانمردان را میتوان به مثابه یک جماعتواره و یک جماعت آیینی و اخلاقی دانست که مهمترین وجه آن، آیینی بودن و حضور امر معنوی و قدسی در آنها است. پرسش اصلی این مقاله این است که در دوران امروزی چه اتفاقی برای این تشکیلات افتاده است. با نگاهی به جماعت جوانمردان به مثابه پدیدهای اجتماعی و فرهنگی، فرض این مقاله این است که در شرایط بحرانهای ناشی از نوسازی جامعه ایرانی از دوره پهلوی، هیئتهای عزاداری تشکیلات آیینی هستند که در امتداد جماعتوارههای جوانمردان و پهلوانان در میان مردم شکل گرفته و پناهگاه معنوی و فرهنگی آنها شدهاند. هیئتهای عزاداری، بازتولید جماعتهای آیینی سنتی جوانمردان و پهلوانان در بدنه جامعه هستند که نقشی کلیدی در حیات فرهنگی، اخلاقی و دینداری مردم دارند.
Machine summary:
دراین مقاله بنابه رویکردهایانسان شناسیفرهنگیبانگاهیبه تاریخ وتحولات اجتماعیاین جماعت ها،به این نکته پرداخته شده است که جوانمردان رامیتوان به مثابه یک جماعت واره ویک جماعت آیینیواخلاقی دانست که مهم ترین وجه آن ،آیینیبودن وحضورامرمعنویوقدسیدرآنهااست .
بانگاهیبه جماعت جوانمردان به مثابه پدیده ایاجتماعیوفرهنگی،فرض این مقاله این است که درشرایط بحران های ناشیازنوسازیجامعه ایرانیازدوره پهلوی ،هیئت هایعزاداریتشکیلات آیینیهستندکه درامتداد جماعت واره هایجوانمردان وپهلوانان درمیان مردم شکل گرفته وپناهگاه معنویوفرهنگیآنهاشده اند.
این نگـاه دوویژگـیخـاص داردکـه تـاکنـون چندان مـوردتوجـه نبـوده اسـت ،یکـیاینکـه دلالـت هـایفرهنـگ واجتمـاعیجـوانمردیو جوانمردان ،محورومرکزپژوهش است ودوم ومهم ترآنکه به گونه ای"تـاریخ ازپـایین "یـابـه تعبیرگرامشیتاریخ "طبقات فرودست "(برک،١٣٨٩:٧٩)روایت میشودوسعیبرایـن اسـت که بنابه بینش انسان شناختی"الگوعامیانه "برایسازمان دهیجهـان اجتمـاعی(همـان ،٦٠)و "الگوهــایفرهنگــی"(بنــه دیکــت ،٢٠٠٦)دربدنــه جامعــه مــوردتوجــه قــراگیــرد.
دریک نگاه کلیعموم محققان برچندنکته اجماع نسبیدارند:١)جـوانمردان ،ریشـه در ایران باستان دارند،٢)منشأاجتماعیآنهاازطبقات عامه جامعه است و٣)علیرغـم ایـن ریشـه تاریخیوتحولات مختلفیکه درطیتاریخ نزدیک به دوهزارسال برایاین تشـکیلات رخ داده است ،عموماازپایان ،زوال وانحطاط آن درقرن حاضرسخن گفته اند.
بـه همـین سبب به تعبیرشفیعیکدکنی"نقطه آغازتصوف "وهمچنین فتوت وجوانمردیوجودعلمـیو تحقیقیندارد(١٣٨٦:٣٠)به همین سبب اوازلزوم نگاه منشوریبـه پدیـده هـایایـن چنینـی صحبت میکند(همان ،١٣)این نگاه میتواندبه ماکمـک کننـدآثـارپدیـده هـاوجریـان هـای اجتماعیـفرهنگیوتاریخیمهم رابریک پدیده واحدتشخیص دهیم ودرنتیجه آن پدیـده را به یک امرخاص ،تقلیل ندهیم .
مجموع این ویژگی هابیانگرآن است که جماعت واره جوانمردان ازیکسوالگویارتباطیو اجتماعیخاص خودش راداردکه بسته به نظام مذهبیوارزشیمسـلط (هـم درجامعـه وهـم برایاعضایجوانمردان )،نظام معناییوباورهایخاصی راساماندهیمیکند.
نکته دیگریکه به مادرجستجوبـرایاشـکال بازتولیـدشـده وجدیـدجماعـت واره جوانمردان وپهلوانان درشرایط امروزکمک میکند،رابطه این جماعت آیینیبانظـام اخلاقـیو مذهبیعامه مردم است .