Abstract:
با پدید آمدن شاهنامه پشت ایران محکم شد و این اطمینان حاصل گشت که شخصیت ملی ایران تسخیر ناپذیر خواهد ماند چنانکه ترک آمد، مغول آمد ولی ایران، ایران ماند و فردوسی مردی نمونه، نماد مقاومت، مظلومیبت، آزادگی، خروشندگی و کامروا در ناکامی کسی که در کشمکش میان دو تیرهی فکر، پیروزی نهایی با اوست و چراغ ایران در درون کتاب او هرگز خاموش نمیشود. اگر شاهنامه نبود، ایران گذشتة خود را فراموش میکرد، ادبیات فارسی به این غنا و تنوع دست نمییافت و عرفان بالیده نمیشد. در یک سخن شاهنامه کتاب مردم ایران است و گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گویی هزاران هزار در ایجاد آن دست داشتهاند.
Machine summary:
"او کسی است که به درازی سالهای سرودن شاهنامه عمر بر سر تصحیح این کتاب نهاده است، و ما اکنون اگر با اطمینان بیشتر با متنی نزدیک به گفتار فردوسی روبرو میشویم، وامدار او هستیم.
اگر شاهنامه کتابی است که در آن آنهمه دخل و تصرف به کار رفته، و افزایش و کاست صورت گرفته، برای آن است که مردم ایران آن را کتاب یگانهی خود میدانستند، و از این رو هر کسی به خود اجازه میداده که در آن سهمی برای خود قائل باشد.
این تقارن ممکن است آرایش داستانی داشته باشد، ولی در هر حال میل مردم آن بوده که این مال به دست فردوسی نرسد و او پاداش خود را از ملت ایران بگیرد، نه از محمود غزنوی.
بیمبالغه میتوان گفت که طی این هزار سال، هیچ کتاب ارزندهای در زبان فارسی نوشته نشده است، که تأثیر شاهنامه را در خود نداشته باشد، که نشانههای با ارزش را در خیام، و بوستان سعدی و حافظ میتوان دید."