Abstract:
شیخ ابوالحسن خرقانی از نادر عرفایی است که بر خواجه عبدالله انصاری (متشرع قرن پنجم) تاثیر گذاشته است، چنان این اثرمندی قوی بوده که بعضی آثار خواجه رنگ و بوی عرفانی گرفته است، و این امر سبب گردیده که پژوهشگران، خواجه را جزو عرفای قرن پنجم به حساب بیاورند. از آنجاکه انصاری، سلفی جزم اندیش و «اهل حدیث» بوده، سایر مذاهب اسلامی را حتی مذهب «اهل رای» که (یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است)، بدعتگزار میخوانده، از مباحث کلامی و فلسفی به شدت بیزاری میجسته، و با دیگر گروههای تصوّف میانه خوبی نداشته و آنها را بیرون از دایره شریعت میپنداشته است. با آن همه جزمگرایی، ملاقات با شیخ ابوالحسن خرقانی وی را چنان شیفته کرده بود که حتّی شطحیات بایزید بسطامی (به سبب تایید بایزید از سوی خرقانی) برای وی توجیهپذیر گردیده بود. در این مقال در پی آنیم که میزان جانبداری یا بیزاری خواجه از عرفا و مشایخ را بر اساس موازنه شریعت و طریقت بنمایانیم؛ و در انتها اثرمندی خرقانی بر خواجه نموده خواهد شد، و نتیجه این مقاله مشخص کردن موضع خواجه در ساحت تصوف و عرفان خواهد بود.
Machine summary:
علت ذکر مکرر مشایخ مذکور در آثار انصاری، مستقیم یا غیرمستقیم به جانبداریهای فقهی وی ارتباط دارد؛ این افراد یا پیرو یا از فقهای مذاهب مورد نظر خواجه بودند؛ در طبقات دربارۀ جنید میگوید: «وی فقیه بود بر مذهب بوثور مهینه شاگرد شافعی» (انصاری، ١٣٤١: ١٦٢) در نزد خواجه، جنید مشروعیت و اعتبار خود را از «فقاهت مذهب مهینه شاگرد شافعی» حاصل کرده است؛ روی این اعتبار، انصاری در طبقات در شأن جنید فراوان توصیفها کرده، همچنان گفته است: «جنید متمکن بوده، او را لوچ و پوچ نبوده، اوامر و نهی بزرگ داشته، و کار از اصل درگرفته، از آنست کی همه فرقت ویرا پذیرفتهاند» (همان،٨٩).
علت این که رویم، نزد خواجه از جنید عزیزتر بوده در چه است؟ خواجه عبدالله چندین صفت دیگر برای رویم گفته است، که همۀ آن اوصاف مربوط به نهاد شریعت میشود نه طریقت مانند: از اجلۀ مشایخ [نزدیک به صدر اسلام و سلف و تابعین که در نزد خواجه سلفیت ارزش است] و رویم فقیه بود در عالم مذهب داؤد صباهانی [ در حاشیۀ همان صفحه آمده است که: «داؤد با امام شافعی ارادت داشت، و در مناقب وی دو کتاب نوشت».
خواجه عبدالله انصاری به تبع پیر خود با حق «من» و «تو» کرده اما هرگز به اندازه شیخ خرقانی منبسط و گستاخ با حق سخن نگفته است.
خواجه عبدالله انصاری سخنان گستاخانه و بیباکانه خود را با ملاحظات و جرح و تعدیلهایی بیان کرده است که در سخن شیخ خرقانی این ملاحظات دیده نمیشود.