Abstract:
قرآن کریم ، به عنوان یکی از منابع الهام گیری شاعران و هنرمندان مسلمان ، از دیرباز مورد توجه ایشان بوده است . یکی از جلوه های تاثیرگذاری این کتاب آسمانی بر آثـار ایشـان ، داسـتان هـای قرآنی و درون مایه های آنهاست . شاهنامه از جمله آثاری است که فردوسی در داسـتان هـای آن از قرآن کریم الگو گرفته است . یکی از این داستان ها، داستان فریدون و ضـحاک اسـت کـه بـه تاثیر از داستان موسی و فرعون پرداخته شده است . در مقایسه این دو داستان ، در کنار شباهت هـا، اختلافاتی نیز وجوددارد. در نوشتار پیش رو، نگارندگان بـا تکیـه بـر روش تحلیلـی-توصـیفی، کوشیده اند تا با رویکردی روایت شناسانه ، به بازخوانی تطبیقـی ایـن دو داسـتان بپردازنـد و ایـن تطبیق را به اجزا و بخش های هر دو متن ، در دو سطح ساخت مایه های روایی و ابعـاد مفهـومی و موضوعی گسترش دهند تا از این رهگذر، وجوه اشتراک و افتراق هـر دو داسـتان را بازکـاوی نمایند. نتایج این پژوهش ، حاکی از آن است که علی رغم شباهت بسیار دو داستان ، با توجـه بـه تفاوت ماهیت و اهداف (پند و اندرز در قـرآن و داسـتان سـرایی و سـرگرم نمـودن در شـاهنامه ) سطح توجه به عناصر روایی میان آن دو تاحدی متفاوت است .
Machine summary:
"ویژگی دیگری کـه منحصـر بـه داسـتان موسـی و فرعـون اسـت و بایـد آن را یکـی از ویژگیهای شخصیت پردازی در داستان های قرآن دانست ، ذکرنکـردن نـام شخصـیت هـای زن و اشارة غیرمستقیم به آنها از طریق آوردن صفت و لقـب آنهـا و یـا سـیاق کـلام اسـت ؛ مانند مادر موسی، خواهر موسی، دختران شعیب ، همسر فرعون که ایـن امـر بـه عنـوان یـک ویژگی کلی قرآن ، به واسطۀ وجود نکات دینی یا اخلاقی است .
- اهتمام به عنصر گفت وگو، از اصلیترین ویژگیهای داستان فریدون و ضحاک است که فردوسی در بهره گیری از آن در پردازش ابعاد مختلف داستان ، همچون توصیف و معرفی شخصیت ها و پیشبرد روند کلی روایتگری، از داستان موسی و فرعون الگو گرفته است ، به گونه ای که کاربست موفق عنصر گفت وگو، به عنوان یکی از مهم ترین ساخت مایه های درامی - روایی در هر دو داستان ، نقش سازنده ای در پویایی و حالت عینی روند پردازش آنها داشته است ."