Abstract:
جمهوری ترکمنستان پس از استقلال، بیطرفی دائم را به عنوان استراتژی سیاست خارجی اعلام نمود. در فاصله سالهای 1991ـ 2001 این استراتژی به نحوی اعمال میگردید که به تقویت پایههای حکومت نیازاف منجر شود. اما تحولات پس از 11سپتامبر2001 شرایط ویژهای را در نظام بینالملل و مناسبات منطقهای به وجود آورد. کشورهای آسیای مرکزی از جمله ترکمنستان بیش از سایر دولتها تحت تاثیر دگرگونیهای نظام بینالملل قرار گرفتند.با حمله آمریکا به افغانستان (2001)، عشقآباد الگویی متعارفتر از استراتژی بیطرفی را به نمایش گذاشت و با روی کار آمدن محمداف در سال 2006 روند تغییرات در سیاست خارجی ترکمنستان شدت یافت.
با توجه به نکات فوق، مقاله پیشرو در صدد پاسخ به این سوالات است که روند تغییرات در سیاستخارجی ترکمنستان چگونه بوده است؟ و پیامدهای اقتصادی این تغییرات چیست؟ «سیاست خارجی ترکمنستان تا سال 2001 مبتنی بر انزواطلبی بود. اما بعد از 11 سپتامبر 2001، استراتژی بیطرفی منفی توسط نیازاف در پیش گرفته شد. سپس با روی کار آمدن محمداف استراتژی بیطرفی فعال اتخاذ شد که به رشد اقتصادی ترکمنستان در ده سال اخیر انجامیده است.»
Since 2001 Ashgabat lunched more normal pattern of neutrality. In 2006، with the arrival of Gurbanguly Berdimuhamedow as new leader، The process of change in foreign policy intensified. In view of the aforementioned considerations، this paper seeks to answer the two main questions: what kind of changes Turkmenistan's neutrality strategy have experienced? And what have been the economic consequences of this strategy? The hypothesis here is that the Turkmenistan’s foreign policy until 2006 was based on Isolation. After 2001 negative neutrality has been adopted. Then، with the arrival of Gurbanguly Berdimuhamedow، active and positive neutrality has been adopted. This strategy explain as one of the main factors of economic growth in Turkmenistan in the last ten years (2016-2006).
Machine summary:
به منظور تببین تغییرات مذکور مولفین درصدد پاسخ گویی به این سوالات هستند که روند تغییرات در سیاست خارجی ترکمنستان چگونه بوده است ؟ و پیامـدهای اقتـصادی ایـن تغییرات چیست ؟ فرضیه مقاله بدین شرح است ، «تا سال ٢٠٠١ سیاست خارجی ترکمنستان به طور عملی مبتنی بر انزواطلبی بود و بعد از ١١ سپتامبر ٢٠٠١، استراتژی بی طرفی منفی ٢ توسط نیازاف در پیش گرفته شد.
بـه عنـوان مثـال ، سـوئیس سیاست بی طرفی فعال را به عنوان راهبرد سیاسـت خـارجی خـود اتخـاذ نمـوده اسـت ، امـا همان گونه که مشاهده می شود این استراتژی نه تنها تـأثیری منفـی بـر اقتـصاد ایـن کـشور نداشته است ، بلکه سوئیس را به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل نموده است بـه گونه ای که درآمد سرانه این کشور از بالاترین ها در جهان است .
مجددا در اکتبر همین سال ، عشق آباد سیاست بی طرفی خـود را در جنـبش عـدم تعهـد ٤ اعلام نمود (٢٤٦ :٢٠٠١ ,Esenov) و سرانجام در ١٢دسامبر ١٩٩٥ با قطعنامه مجمـع عمـومی سازمان ملل متحـد سیاسـت بـی طرفـی ترکمنـستان (١٩٩٥ ,United Nations) توسـط ١٨٥ کشور (در آن زمان ) به رسمیت شناخته شـد (٧٥ :٢٠٠٢ ,Kamenev).
بنـابراین بـا توجـه بـه محـدودیت هـای ترکمنستان و انحصار انتقال گاز توسط روسیه ، عشق آباد در این دوره نقشی منفعل و ناکارآمد در حوزه انرژی (کولایی و عزیزی ، ١٣٨٩: ١١٥) و متعاقبا در عرصه سیاست خـارجی داشـت .
در این دوره دو ساله تمهیدات لازم برای تغییرات اساسی تر در سیاست خارجی ترکمنـستان مهیـا شـد و مقدمـه ای بـرای تغییـر الگـوی سیاسـت خـارجی ترکمنستان (از شبه انزوا به بی طرفی مثبت ) از ٢٠٠٨ به بعد گردید.