Abstract:
یکی از مهمترین مولفههای الگوی طراحی محیطهای یادگیری حل مشکل تکیهگاهسازی است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ابعاد تکیهگاهسازی آموزشی و تدوین الگوی مطلوب برای محیط یادگیری سازنده گرای مشکل گشایی مبتنی بر کامپیوتر بود. روش تحقیق مورد استفاده روش آمیخته و شامل تحلیل محتوای کیفی و پیمایش بود. روش تحلیل محتوای کیفی مورد استفاده روش قیاسی بود. ابزار تحقیق پیمایش یک پرسشنامهی محقق ساخته بود که روایی آن به تایید 5 نفر متخصص حوزهی علوم تربیتی رسید. برای تعیین پایایی از روش بازآزمایی استفاده شد. ضریب همبستگی بهدست آمده (499/0) بین دو آزمون در سطح 05/0 معنیدار بود. روش نمونهگیری تحلیل محتوای قیاسی روش انتخاب هدفمند بود. همچنین روش نمونهگیری تحقیق پیمایش، تصادفی ساده بود. یافتههای تحقیق نشان داد که تکیهگاهسازی آموزشی مطلوب بر اساس مهارتهای فراشناختی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیهگاهسازی فراشناختی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیهگاهسازی فراشناختی برای پشتیبانی از مهارتهای فراشناخت یادگیرنده تعیین شدند. همچنین یافتهها نشان داد که تکیهگاهسازی آموزشی مطلوب بر اساس سطح انگیزش پیشرفت تحصیلی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیهگاهسازی انگیزشی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیهگاهسازی انگیزشی برای پشتیبانی از انگیزش یادگیرنده تعیین شدند. همینطور یافتهها نشان داد که تکیهگاهسازی آموزشی مطلوب بر اساس دانش پیشین یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیهگاهسازی شناختی است و در ادامه راهبردهای تکیهگاهسازی شناختی مشخص شدند. همچنین راهبردهای تکیهگاهسازی آموزشی مطلوب بر اساس محیطهای یادگیری حل مشکل شناسایی شدند. بدینترتیب چارچوب تکیهگاهسازی آموزشی شناسایی و الگوی تکیهگاهسازی آموزشی مطلوب تدوین شد. در نهایت الگوی پیشنهادی از نظر 20 متخصص حوزهی تکنولوژی آموزشی اعتباربخشی شد.
Machine summary:
هدف اصلی این تحقیق بررسی ابعاد تکیهگاهسازی آموزشی و تدوین الگوی مطلوب برای محیط یادگیری سازنده گرای مشکل گشایی مبتنی بر کامپیوتر بود.
در پی - National Research Council - Lee & Songer - Barak & Dori - Scaffolding - Wood, Bruner, & Ross آن مطالعات آنها پیشنهاد کردند که تکیهگاهسازی میتواند یادگیری یادگیرنده را بهبود بخشد.
همچنین گزینهی راهنمای تبیین سازنده در پژوهش سندووال 10 (2003) به عنوان یک چارچوب مفهومی به یادگیرنده کمک میکند تا مواردی را که باید دربارهی مسألهی حاضر تبیین کند، - Applebee & Langer - gradually withdrawing support - Collins, Brown, & Newman - Beed, Hawkins, & Roller - Lim, Nonis, & Hedberg - Zumbach, Schmitt, Reimann, & Starkloff - Winters & Azevedo - Pata, Lehtinen, & Sarapuu - Oliver & Hannafin - Sandoval تشخیص دهد.
در این - Chang, Sung, & Chen - Reiser - Kyza & Edelson - Clark & Sampson - Fretz, Zhang, Davis, Krajcik, & Soloway - Function - Hannafin, Land, & Oliver دستهبندی وی تلاش کرده است اشکالات دستهبندیهای پیشین را رفع کند.
هدف تحقیق هدف کلی این تحقیق بررسی ابعاد تکیهگاهسازی آموزشی و تدوین الگوی مطلوب برای محیط یادگیری مشکل گشایی مبتنی بر کامپیوتر بود.
در سؤال دوم این تحقیق تکیهگاهسازی بر اساس محیطهای یادگیری حل مشکل مورد بررسی قرار گرفت: سؤال 2- تکیهگاهسازی آموزشی مطلوب بر اساس محیط یادگیری حل مشکل چه ویژگیهایی دارد؟ برای پشتیبانی از یادگیری حل مشکل باید از تکیهگاهسازی شناختی و فراشناختی استفاده کرد.
برای این منظور چارچوب پیشنهادی باید در کل الگوی طراحی محیط یادگیری حل مشکل بدون ساختار تلفیق یابد تا بتوان از آن به صورت عملی استفاده کرد.