Abstract:
مسلمانان بر پایة آیة شریفة 13 سورة حجرات (49): « انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا » توجه فراوانی به جامعة مدنی و شهرنشینی داشتند و دانشمندانی همچون فارابی، طرح مدینة فاضله را به عنوان جایی که مردم در آن گرد آیند و به یاری یکدیگر بپردازند ریختند و مورخّان و جغرافیدانان در آثار خود جنبههای مختلف شهرنشینی و زندگی شهری را آوردند. یکی از ابتکارات آنان تالیف کتابهایی مستقل دربارة تاریخ شهرها بود که برخی از آن کتابها مانند تاریخ نیشابور، تاریخ بیهق، تاریخ بخارا، تاریخ قم و تاریخ سیستان برای ما باقی مانده است.
در این کتابها بسیاری از اصطلاحات شهری و شهرنشینی و همچنین نهادهای اداری و اجتماعی و مشاغل و حرف به چشم میخورد که برای بررسی مباحث تمدن شهری و نظام اداری و دیوانی حاکم بر شهرها مفید است. از میان این گونه کتابها
میتوان از تاریخ سیستان نام برد که علاوه بر مباحث تاریخی و اجتماعی مربوط به زمان خود حاوی بسیاری از لغات، کلمات و اصطلاحات اداری، دیوانی و اجتماعی است که در متن، به توضیح آنها پرداخته آمده است.
Moslems according to Koran (49:13) Sura Hogarat which states: “ We have created you as male and female and divided you into tribes in order to get acquainted with each other” have paid special attention to civil and urban society, and scientists such as Farabi introduced utopia as a place where people gather and help each other. Historians and geographers in their works, spoke about different aspects of civil life. One of their innovations was the compilation of independent books about the history of towns among which history of Nayshapour, Sistan, Bokhara, Qom and Bayhaghi remain to this day. In these books, one comes across many civic terms, administrative social institutions, and various professions which are valuable for investigating civil discussions regarding administrative legal systems governing the cities. History of Sistan apart from historical social discussions, contains many social, administrative, govermental terms and expressions which are fully discussed in the text.
Machine summary:
(لغت نامۀ دهخدا) خوارزمی می گویـد: «أصـناف الأرزاق فـی دیـوان خراسـان ثلاثـۀ ، أحـد حسـاب العشرینیه و هی أربعه و هی أربعۀ اطماع فی السنۀ » فرخی می گوید: 30 سپاهی اسـت او را کـه از دخـل گیتـی بســختی تــوان دادشــان بیســتگانی ٥- جابی : «و دیوان خراج او نهاد به سیستان و رسم دبیـران او حسـاب و جهبـذ و جـابی و مستوفی و مشرفان و استوران و این همه به تدبیر حسن بصری کرد.
خـراج زمـین (منتهـی الارب) آنچه کافری ذمی در بلاد اسلام از خراج مقرر آید (لغت نامۀ دهخدا) ٨- جهبذ: «و دیوان خراج او نهاد به سیستان و رسم دبیـران او حسـاب و جهبـذ و جـابی و مستوفی و مشرفان و استواران و این همه به تدبیر حسن بصری کرد.
(لغت نامۀ دهخدا) ٩- حساب: «و دیوان خراج او نهاد به سیستان و رسم دبیـران او حسـاب و جهبـذ و جـابی و مستوفی و مشرفان و استواران و این همه به تدبیر حسن بصری کرد.
» (ص ٥١) کسی که مأمور ابلاغ پیام از یکی به دیگری بـود، فرسـته (لغـت فـرس) ایلچـی ، سفیر (لغت نامۀ دهخدا) در تاریخ بیهقی آمده است : »آنچه به نام خلیفه بود نزدیـک وی 36 بردند و صدهزار درم صلت مرا رسول را.
(لغت نامۀ دهخدا) فرخی سیستانی گوید: 63 عارض جیش و عمید لشکر میر آنکه او کرده گیتی را زروی خویش چون خرم بهـار در تاریخ بیهقی آمده است : «امیر با وزیر و عـارض و بوسـهل زوزنـی و سـپاه سـالار و حاجـب بـزرگ خـالی 64 کرد.