Abstract:
سخن از صفیر سفیر عالم معرفت، شهید طریق غربت، سیمرغ قاف الفت، شهاب ثاقب افق آسمان حکمت، شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی است.
جان کلام، جای گاه و مقام «صفیر سیمرغ» اوست. بررسی و تحلیل اندیشه ای سترگ در اثری بزرگ، که به ظاهر رساله ای محمل در عرفان و بیان مدارج سلوک و اسرار معرفت است. که حکم کتابی مفصل دارد که گویا به ضرورت تعلیم به صورت کوتاه و موجز درآمده است.
The purpose of this article is to investigate and analyze Suhrawardi’s masterpiece “The Calling of Simorgh” and to examine the grand thoughts of this thinker. On the surface, this valuable work seems to be a treatise on mysticism explaining the stages of Suluk and the secrets of Gnosticism, but in fact is a voluminous book, summarized for instructional purposes.
Machine summary:
سیمرغی شود ١٠٠٠ سال برابر با یک صبح دم از شرق لاهوت اعظم لاهوت اعظم سایۀ کوه قاف بر او افتد قصد کوه قاف کند به منقار خود پرو بال خود بر کند ترک آشیان کند در فصل بهار هدهد (نمودار هدهدی که به مرتبۀ سیمرغی رسیده) مطالعۀ سیر تکاملی سالک از مرتبۀ هدهدی به مرتبۀ سـیمرغی از دیـدگاه شـیخ اشراق، این سؤال را به ذهن تداعی می کند که آیا این مراتـب کـه بـا زبـانی رمزآمیـز در قالب قصۀ سیمرغ بیان شده است ، بیانگر سـفر سـالکان طریـق معرفـت در میـان اهـل تصرف و عرفان نیست ؟ سفری که بسیاری از بزرگان اهل تصوف، یا خود آن را به تجربـه نشسته اند و یا با بیانی زیبا، تجربه های دیگران را بازگو کردهانـد و از پـایین تـرین درجـه ـ هدهدی ـ تا والاترین مرتبه ـ سیمرغی ـ را بتصویر کشیدهاند.
» الف ) حمد و ثنای خداوند ب) نعت پیامبر (ص ) ١) مقدمه پ) در احوال اخوان تجرید ت) در احوال سیمرغ فصل اول: تفضیل علم معرفت بر جملۀ علوم ٢) قسم اول: در مبادی فصل دوم: در آنچه اهل بدایا را ظاهر شود فصل سوم: در سکینه ساختار کلی رساله صفیر سیمرغ فصل اول: در فنا فصل دوم: هر که عارفتر عالم تر ٣) قسم دوم: در مقاصد فصل سوم: در اثبات لذت بنده مرحق را ذات منقسم معرفت نامنقسم را ٤) در خاتمت در کارگاه عنکبوت کتاب راه نجات بر گردون در کشتی عصای موسی در نشستن نوح نشستن دست گرفتن در تحلیل ساختاری ـ محتوایی متن رسالۀ صفیر سیمرغ بایـد گفـت ، سـهروردی با توجه به روششناسی هدفمند علمی خود، در آغاز مباحث عملی ، یعنـی فصـل اول از بخش اول، این موضوع را تصریح می کند که سالک باید بداند طریقی کـه بـه وسـیلۀ وی پیموده می شود نیاز به آگاهی هدفمند دارد.