Abstract:
واقعیتهای تاریخی و حوادثی که در پرتو اسناد تاریخی ثبت شدهاند، از جمله معیارهایی است که در نقد روایات مورد استناد قرار میگیرند. علامه طباطبایی در ذیل بحثهای روایی المیزان، از این مهم غافل نبوده و روایات زیادی را با توجه به اطلاعات تاریخی، مورد نقد و بررسی قرار دادهاند. در این نوشته که به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است، نشان داده میشود که ایشان در موارد زیادی با رجوع به کتب تاریخی همچنین توجه به قطعیات و وقایع مشهور تاریخی به نقد روایات پرداختهاند. در مواردی هم از محاسبات تاریخی برای این مهم استفاده کردهاند. رجوع به تاریخ اهل کتاب و به خصوص کتب آسمانی به عنوان بخشی از تاریخ ادیان الهی، در نقد احادیث توسط علامه مشاهده میگردد. سنجش روایات اسباب النزول که ناظر به تاریخ نزول آیات است نیز، بخشی از بررسیهای تاریخی علامه در مورد روایات است.ایشان در این زمینه پرده از برخی فضیلتسازیها و استفادههای سیاسی از روایات شان نزول برداشته و با معیار تاریخ نزول آیات و سور قرآنی، روایات شان نزول را مورد نقد و بررسی قرار میدهد.
Historical facts and events that have been recorded in the light of historical documents, are among those criteria which are cited in the narration criticism. Within Al-Miz’an narrative discussions, Allama Tabatabaee was not neglect of this importance and according to the historical information, he had criticized many narrations. In this article _which is organized by the descriptive-analytic technique_ it is shown that Allama Tabatabaee had criticized narrations in many cases, with reference to the historical books and according to the definitive and famous historical events. In some cases, he had used historical calculation for this. Reference to the history of Ahl al-Kitab (people of the book) and specially the scriptures _as a part of the religions history_ is seen in Allama Tabatabaee’s hadith criticism. Part of the historical study of Allama about narrations is his evaluation of Asbab al-Nuzul (the reasons for the descent) of narrations which indicate the history of the verses descending. In this realm, some of the virtue making and political uses of the Shan Nuzul (the reason for the descent) narrations had unmasked by him and he had criticized these narrations by the history of the verses and sura descending criterion
Machine summary:
"نقد روایات با توجه به تاریخ حیات راویان علامه طباطبایی در بحث معراج در ذیل آیۀ نخست سورۀ اسراء روایتی را از ابن اسحاق و ابن جریر از عایشه نقل میکند با این مضمون که بدن پیامبر در شب معراج از جای خود حرکت نکرد و فقط روح او به معراج رفت.
همچنانکه گزارش ابوهریره در مورد اسباب نزول سورۀ مدثر را، با توجه به تاریخ حیات نامبرده رد میکند و مینویسد: «ابو هریره مدت بسیاری پس از هجرت مسلمان شد و این سوره (قبل از هجرت) در اوایل بعثت نازل شده است، پس ابوهریره بلکه بسیاری از صحابه در آن هنگام کجا بودهاند؟ ایشان روایت دیگری را هم با توجه به تاریخ حیات ابوهریره نقد کرده است.
نقد روایات با توجه به تاریخ حیات افراد متن روایات مورد دیگری که علامه در نقد احادیث مورد استفاده قرار دادهاند، بررسی تاریخ حیات افرادی است که در متن روایات نام آنها ذکر شده یا واقعهای خاص را به آنها منسوب کردهاند، برای مثال ایشان در مورد روایتی که تعلیم دهندۀ پیامبر( را سلمان معرفی کرده، مینویسد: «اینکه آن مرد را سلمان معرفی کردهاند با مکی بودن سوره سازگار نیست؛ چرا که سلمان بعد از هجرت و در مدینه مسلمان شده است».
برای مثال روایتی که در آن قمار و شرطبندی ابوبکر به فرمان پیامبر- نقل شده را با توجه به تاریخ تشریع حکم حرمت شراب و قمار رد کرده و مینویسد: «این روایات اتفاق دارند بر اینکه ابوبکر به فرمان پیامبر( در آن زمان قمار کرده است، در حالی که شراب و قمار از همان ابتدای بعثت حرام بوده، پس این روایات بیمعنی است»."