Abstract:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی میزان اثر گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری مدیریت خشم در نوجوانان موسسه ای می باشد.
روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی با گروه شاهد انجام شد و جمعیت مورد مطالعه آن نوجوانان بی سرپرست بودند که در موسسات تحت پوشش سازمان بهزیستی نگهداری می شدند. پیش از مداخله درمانی و همچنین یک هفته پس از جلسه هشتم، تمامی بیماران با استفاده از پرسشنامه مقیاس ارزیابی خشم نوجوانان (AARS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از تعداد 40 نوجوان، 16 نفر به گروه مورد و 24 نفر به گروه شاهد وارد شدند. پیش از مداخله، دو گروه از نظر سن، جنس، مقطع تحصیلی و مقیاس های سنجش خشم یکسان بودند.
یافته ها: در گروه مورد، گروه درمانی مدیریت خشم با کاهش مقیاس خشم واکنشی به میزان مرزی معنی دار و کاهش غیر معنی دار آماری در مقیاس نمره کلی خشم و خشم ابزاری همراه بود. میزان تغییر مقیاس های نمره کلی خشم، خشم ابزاری، خشم واکنشی و کنترل خشم در گروه های مورد و شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد. در گروه مورد، میزان کاهش خشم واکنشی در دختران به میزان معنی داری بیشتر از پسران بود.
نتیجه گیری: اگر چه احتمالا به دلیل حجم کم نمونه، مداخله، در شاخص های مورد مطالعه کاهش آماری معنی داری نشان نداد، اما اکثر آنها کاهش داشتند. از آنجا که مطالعه حاضر نخستین مطالعه در این زمینه محسوب می شود، در مطالعات آتی می بایست از تجارب آن استفاده شود.
Machine summary:
"(1)- instrumental anger (2)- reactive anger (3)- anger control (4)- total anger score (5)- paired t-test جدول 1-مقیاسهای خشم در دو گروه(پیش و پس از مداخله) *سطح معنیداری برای مقایسهء گروههای مورد و شاهد **سطح معنیداری برای مقایسه پیش وپس از مداخله در داخل هرگروه جدول 2-تعداد شرکتکنندگان هرجلسه جدول 3-مقیاسهای خشم در دو جنس(پیش و پس از مداخله) *سطح معنیداری برای مقایسه گروههای دختر و پسر **سطح معنیداری برای مقایسه پیش وپس از مداخله در داخل هرگروه بحث در مطالعه حاضر،در هرجلسه به طور متوسط 50 درصد افراد شرکت کردند که به معنی استقبال قابلتوجه نوجوانان مورد بررسی در این تحقیق از چنین مداخلاتی میباشد.
همچنین محتمل است که اجرای این مطالعه برای نخستینبار،بدون استفاده از تجارب مطالعات پیشین،در کاهش اثربخشی گروهدرمانی مدیریت خشم موثر باشد،لذا میتوان امید داشت که مطالعات آتی،با استفاده از از حجم نمونه بالاتر،بهرهگیری از تجارب مطالعه و انتخاب جمعیتهای دیگر نوجوانان امکان ثبت تغییرات معنیدار خشم را به دنبال گروهدرمانی مدیریت خشم فراهم آورد،اگرچه یک مطالعه دیگر نیز عدم بهبود مهارت کنترل خشم را در گروههای خاصی از زندانیان گزارش کرده است(فوربس1،پراتسیناک2، فاگان3و اکس4،1992).
به نظر میرسد که در کشورمان نیز همچون دیگر کشورهای دنیا،مطالعات آتی میبایست با بهرهگیری از حجم نمونه بیشتر و با در نظر گرفتن دوره پیگیری انجام شود و از آنجا که بسیاری از نوجوانان جامعه دچار افزایش خشم میباشند،مداخلات مشابه را نباید به جمعیتهای خاص(همچون مراجعان به درمانگاههای روانپزشکی کودکان دچار اختلالات رفتاری و هیجانی)محدود کرد."