Abstract:
جست وجوی جاودانگی یکی از مهمترین درونمایه های متن های اسطورهای است . قهرمان اسطورهبه دنبال دستیابی به جاودانگی است و برای رسیدن به این هدف، هستی خود را قربانی میکندوازخواسته هاینفسانیخودمیگذردو این درستمانندکاری استکهکیخسرودرشاهنامه انجاممیدهد. این مقاله برآن است که با روش توصیفی –تحلیلیبر پایه نظریه تقلیل پدیدارشناسانه ادموند هوسرل، به بازخوانی مساله بازگشت به اصل در داستان کیخسرو بپردازد. هوسرل معتقد است برای درک واقعی وجود چیزی، باید بیواسطه در مقابل پدیدار آن چیز قرار گرفت و به درکی شهودی از آن رسید. وی برای فهم این امر، نظریه تقلیل را پیشنهاد میکند؛یعنیبرای درک یک پدیده باید تمامپیشداوریهاوادراکاتخودرادربارهآنپدیده به کناری نهاد و تنها به حقیقت وجودی آن اندیشید. کیخسرو نیز مانند قهرمانان اسطورهایتمام حجابهایبیرونیودورنیرابهکناریمیگذارندتابیواسطهباحقیقتروبه روشود.
Machine summary:
این مقاله برآن است که با روش توصیفی –تحلیلیبر پایه نظریه تقلیل پدیدارشناسانه ادموند هوسرل، به بازخوانی مسأله بازگشت به اصل در داستان کیخسرو بپردازد.
»(کزازی ١٣٧٢: ١٩٥) این درونمایه در داستان کیخسرو نیز نمود یافته است .
»(موحد ١٣٨٤:١٨٦) با توجه به اشاراتی که در مورد شخصیت کیخسرو شده است ، این مقاله بر آن است تا تحلیلی عرفانی از داستان کیخسرو ارائه دهد که البته این تحلیل بر مبنای نظریه تقلیل پدیدارشناسانه ادموند هوسرل انجام میپذیرد.
پیشینه تحقیق درباره شخصیت کیخسرو در شاهنامه تاکنون پژوهش های متفاوتی انجام شده و از زوایای گوناگونی به وی نگریسته شده است ؛ از جمله غلامزاده (١٣٨٩) عروج کیخسرو را مورد مداقه قرار داده و به این نتیجه رسیده است که صعود در اسطورههای ایرانی همیشه از طریق کوه بوده است ؛ همانطور که کیخسرو نیز در البرزکوه عروج میکند؛آیدنلو (١٣٨٨)شخصیتکیخسروراباشخصیت حضرت مسیحعلیه السلاممقایسهکردهاست ؛ قائمی (١٣٨٩)بهبررسی داستان کیخسرو از منظر نقد کهن الگویی پرداخته و به یکی از جنبه هایآنکهمیلبهجاودانگیاست ،اشاره کرده است ، ومدرسی (١٣٨٢) به مسأله فرهمندی کیخسرو از نظر فردوسی و شیخ اشراق پرداخته و با بررسی فضایل او، کیخسرو را یک سالک جهانبین معرفی کردهاست .
ویبرایرسیدنبهآرامشیکهدرپیآناست ،یعنیآنحقیقتماقبلعلمیوذاتحقیقیخود،دنیاوقدرتآنرازایدوآنهارامایهدردورنجخ ودمیداند: کنون جان و دل زین سرای سپنج بکندم سرآوردم درد و رنج (فردوسی ١٣٧٨: ٩٩٠) نتیجه در این پژوهش ، با بهرهگیری از نظریه تقلیل پدیدارشناسانه ، خوانشی متفاوت از اندیشه میل به جاودانگی که در داستان کیخسرو و همچنین در اندیشه عارفانه نمود یافته است ، به دست داده شد.