Abstract:
قرآن کریم به عنوان متنی ادبی، شیوة کلامی خود را با توجه به مقتضای حال مخاطبان و رعایت دقایق بلاغی تنظیم کرده است؛ چرا که هر مخاطب و بافتی، سبک گفتاری مخصوص خود را میطلبد. یکی از عناصر متنی که با توجه به مخاطب و از بافتی به بافت دیگر متغیر است، میزان بکارگیری عناصر تأکیدی است که متناسب با درجة انکار و یا قبول و تردید مخاطبان بکار میرود. در میان تأکیدات، سوگند برجستهتر مینماید؛ اما ساختار جملات سوگندی یا قسم در قرآن نیز با توجه به عوامل پیرامونی متفاوت است. در این مقاله سعی شده است، پس از استخراج سوگندهای موجود در ده جزء پایانی قرآن کریم این ساختار بررسی شود؛ لذا بجز تقسیم بندی آنها براساس ارکان و بازشناسی آماری یا بسامدی، تناسب میان ارکان و علل حذف و سپس تناسب آنها با مخاطب به شیوة توصیفی- تحلیلی بیان شده و علل کاربرد آن براساس مقسم و شرایط آیه و تناسب آن با مخاطب بررسی کرده است. نتایج بررسی قسم در این بخش قرآن حاکی از آن است که بیشترین تعداد سوگند متعلق به خداوند متعال است که درباب حقانیت قرآن کریم و رسول حق(ص)، وقوع قیامت و غفلت انسانهاست، و چون مخاطب آیه، انسانها هستند، جواب قسم اسمیه است تا با میزان انکار و غفلت آنها تناسب داشته باشد. پس از خداوند تعداد قسمهایی که فاعل آن انسان است، فراوانی بیشتری دارد که در ساختار آن سوگندها، ارکان قسم اغلب محذوفاند. موضوع سوگند انسانها دربارة اقرار به یکتایی خداوند متعال است. پس از آن شیطان قرار دارد که در این ده جزء یکبار سوگند یاد کرده و خداوند متعال را با حرف قسم محذوف و جواب قسم فعلیه، مخاطب قرار داده است که با مخاطب و نبود صدق مقسم (شیطان) تناسب دارد.
Machine summary:
به تصویر صفحه مراجعه شود 1-3 لقد تقریبا در ده جزء پایانی از 96 جواب قسم فعلیه، 62 مرتبه «لقد» ذکر شده است که از این تعداد در 60 مورد مقسم خداوند متعال بوده که همه ارکان آنها محذوف بوده است و موضوع اغلب آنها دربارة فرستادن پیامبران و آزمودن آنها، خلقت انسانها، تصدیق کتب و پیامبران پیشین به واسطه رسول حق و قرآن بوده است؛ مانند آیة 14 عنکبوت، 36 ص، 16 ق، 20 سبأ و...
جواب قسم ذات حق تعالی بیشتر دربارة قطعیت وقوع قیامت، حقانیت قرآن، انبیا، انسانها و چگونگی خلقت است که به ترتیب در آیات 1-2 سورة قیامت، 32-35 سورة مدثر، 15-16 سورة تکویر و 28 سورة معارج، سایر مخلوقات (انسانها و شیطان) به رب، الله و عزت خداوند متعال سوگند یاد کردهاند که بیشتر حرف قسم «واو» بوده است و البته یک مورد حرف «تا» در آیة 56 صافات «قال تالله إن کدت لتردین» توسط انسانها (مؤمنان بهشتی) بکار گرفته شده است؛ زیرا در دنیا آنها در کنار کفار و مشرکان بودند و این هم نشینی و همراهی با آنان خطر بزرگی برای انحراف مؤمنان به شمار میآید؛ زیرا در حال حاضر هم کفار و مشرکان هر روز از یک ترفند و شیوه استفاده میکنند و مخاطب را با کلام دروغین خود که مقدار اندکی از آن راست است، اقناع میکنند، لیکن این امور انحرافی را ببینی و بشنوی و به آنها توجه نکنی جدا شگفتآور است و این همان چیزی است که با ماهیت حرف «تا» تناسب دارد؛ زیرا این حرف از جمله حروف قسمی است که باید تعجب و شگفت را هم در معنای خود داشته باشد و بر لفظ جلالة «الله» و در مواردی نادر «الرحمن» اضافه شود که در این آیه به اسم جلاله اضافه شده است.