Abstract:
نوشتة حاضر پیرامون دو محور «حکمت» و «جمال» و نسبت آن دو با یکدیگر در قرآن فراهم آمده است. حضور مکرر در قرآن دو واژة مذکور، جایگاه آنها را تصدیق میکند و همین تکرار و تأکید از وجوه مختلف و طی آیات عدیده، بررسی هر یک از این دو واژه را ضروری میکند. اما علیرغم اهتمام قرآنپژوهان، آنچه مغفول مانده، نسبت بین این دو واژه است که در این مقام با تأمل و تدبر عمیقتر در قرآن به این معجزة عمیق قرآنی دست یابیم. در منظومة فکری قرآن، حکمت و جمال نه تنها دو سیارة دور افتاده از هم نیستند، بلکه به طور وثیقی به یکدیگر مربوط و وابستهاند. هنر قرآن در این است که در ساختار خللناپذیر خود معنایی شگرف و معجزهآسایی عرضه میدارد که در بسیاری اوقات، از نگاه سطحی دور میماند و هنرمند کسی است که به کشف چنان روابط پنهان و ناملموسی نائل آید. از این رو، برای دستیابی به چنین هدفی با مراجعه به قاموسها، معنای لغوی هر یک را به دست آوردیم و آنگاه بر بنیاد تفاسیر معتبر، بهترین معنا را مشخص کردیم و در نهایت، از نسبت شگرف بین آن دو که در کلام وحی به خوبی یادآوری شده، پرده برداشتیم.
Machine summary:
دربارة دستۀ ششم نیز باید گفـت که هدف ، غایت ، ظرافت کاری و زیبایی به تعریف جدید ما مرتبط است و وجـه تشـابه کسـانی که مورد تمسخر قرار میگیرند به حکمت ، شاید از این نظر است که اینان به دلیل کف نفس و صبری که انجام میدهند و در این صبوری، وجه الله را خواهانند و نیز این صبوری آنـان باعـث تربیت روحی و رشد و تعالی آنها میگردد، چنان که یکی از مصادیق «محکمین » که در هفـت دستۀ لغوی قرار داشت ، به «اصحاب الأخدود» تفسیر شده است ؛ همان ها که مخیر شدند بـین دنیا و شکنجۀ سوخته شدن و برگزیدن بهشت و رضوان پروردگار، و ایشـان بـه دلیـل صـبر و استقامت خود، بهشت را برگزیدند و بعد از تحلیل هفت دسته از مصادیق کلـی، لغویـون تمـام هفتاد مورد را میتوان در ١ـ علم (که یکی از بالاترین درجات آن یقین اسـت )، ٢ــ منـع ، ٣ــ ثبوت ، ٤ـ غایت مندی، ٥ـ زیبایی خلاصه نمود، چراکه حتـی تعبیـر قـدر و منزلـت انسـان بـه حکمت را نیز میتوان هم از نظر غایت مندی و هم از لحاظ منع ، مرتبط بـه حکمـت دانسـت ؛ زیرا زمانی انسان قدر و منزلت حقیقی خود را حفظ میکند که در اموری ثبوت داشته باشد و لازمه اش منع از اموری مثل هوای نفس است و از سویی، اگر از چنین شخصی بپرسیم که چرا خویشتنداری می کنـی و هـدفت چیسـت ، قطعـا غـایتی را در نظـر دارد کـه همـان تربیـت و کمال طلبی وی است و از این هفت دسته ، از دستۀ اول ، تنها شـماره هـای ١ تـا ٧ عناصـری از تعریف پیشنهادی ما میباشند و بقیه از مصادیق حکمت میباشند نه تعریف حکمت .